درد دلی با آقا پیرامون انتخابات آزاد
«آقا» جان! انتخابات های جمهوری اسلامی که جای خود دارد؛ یوم الله ۹ دی نیز «آزادانه» بود. ملت آن روز، «آزادانه» اما حیدری و ولایی، سیلی زد به گوش آنان که باید! و «آزادانه» سرخ کرد، صورت استکبار را! نیز شعارهایی داد علیه اصحاب تبعیض! آزادانه و تمیز!
«آقا» جان! از پیله هر فتنه ای، ریز و درشت، داخلی و خارجی، کوچک و بزرگ، «آزادانه» پروانه بصیرت خواهیم ساخت. «انتخابات آزادانه»، ما با رای مان هستیم، اما «امتحانات آزادانه»، جان بر کف به صحنه می آییم. «رای» را «آزادانه» می دهیم و می گیریم، لیکن «جان» را «آزادانه تر»، می دهیم و پس نمی گیریم! «شهادت آزادانه» را خوب آموخته ایم از پدران شهیدمان. فقط ۲۶ سال گذشته از شلمچه کربلای پنج! چیزی نیست! هنوز بوی سیب می دهد لبخند حاج حسین خرازی در شرق ابوالخصیب!
«آقا» جان! اگر دل تان برای «بچه های جزیره بوارین» تنگ شده، بگویید «اسماعیل دقایقی» را صدا کنم. هنوز تا شهادتش، دقایقی مانده! هنوز آتش نگرفته لندکروز حاج بخشی در «سه راه شهادت»! و هنوز احسان رجبی، از لحظه شهادت «امیر حاج امینی»، آن عکس زیبا را نگرفته. ما از شهدا، «خون سرخ» به ارث برده ایم؛ آزادانه! کربلا، «امام حسن (ع)» نبود، «احلی من العسل» که بود!
«آقا» جان! هزار و اندی سال پس از «کربلای ۶۱»، «لبیک یا حسین» شعار آزادانه همه احرار است. در آستانه ظهور، نونوآر کرده ایم ضریح ارباب را. «اربعین آزادانه» را ندیدی؟! «راهپیمایی آزادانه» را ندیدی؟! بین الحرمین، فقط میان حرم ۲ برادر نیست. از اربعین تا ظهور را پر می کند. راز «ما رایت الا جمیلا» نهفته در چشم منتقم عاشوراست.
«آقا» جان! «خوش روحیه و پرتوان» راه خود را با «پایداری» ادامه می دهیم… تا «مسیر تاریخ» عوض شود… تا «آزادانه» ببینیم آن لحظه را که دست کف العباسی شما، دست یوسف زهرا (س) را بفشارد. آن روز، آزادانه تر از اشک ما، بغض باز شده انتظار است…
قطعه ۲۶









نکند حفظ علی بر همگان عار شود