روزگاری در شهری دور تر ازاینجا ... 
آب را بر فرزند آب قطع کردند تا بگویند حق هستند
روزگاری نایب امامشان را ترک کردند در حالیکه میگفتند اماما بیا تا جانمان فدایت کنیم 
امام آمد
ولی چه شد 
نه امام را یاری کردند و نه نایبش را
پس تا وقتی نایب کنارمان هست و نمی بینیم و نمیبینیم و نمیــــــــــ بینیم
نباید چشم به صبحی بدوزیم که امام از افقش رو نمایان کند
 
آسمانی می شوم
 
برگرفته از وبلاگ رهبر عشق