ای ضریح عجمی...
هزار ضریح مطلا، هم برایت بسازند
ما باز هم پای روضه پیراهن کهنه ای که از تو دریغ شد ، گریه می کنیم …

یک علی با بینهایت عمرو عاص
باز هم تکرار مکر عام و خاص ...
یک علی، با بی نهایت عمر و عاص !
یک علی مظلوم ، هم چون جد خویش ...
ظلم هایی دیده اندر حد خویش ...

جوانان امروز
بیشتــر نباشنـد کمتــرنیستنــد.
پس افلاکیـان هــم قــرابتـــی دارنـد بـه امـروزیــان
اگــر ره بــر را درستــــ عمـــار باشیـــم ..!

حاجیه خانم غصه نخوری ها!
چیزی جزء دو سه کیلو استخون نبود
پدر سرشو بالا گرفت و گفت :حاج خانم غصه نخوری ها !!!
دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادِش ....

آقای من شما هم یک روز مرخصی بگیرید!

ما هم بعد از ۲۴ سال یک روز مرخصی بگیرید.
وقتی رئیس جمهور می تواند از رئیس دولت!
یک روز مرخصی بگیرد شما چرا یک روز مرخصی نمی گیرید؟!
کاش می دانستید که چقدر تشنه یک روز مرخصی شما هستیم.
روزی که سید علی خامنه ای دست کسی را بالا بگیرد و ما را از تصمیم گرفتن و فکر کردن راحت کند! …
اصلا چرا شما نمی توانید از کسی علنا حمایت کنید ؟
چرا شما به فهم و شعور ما احترام می گذارید و فقط معیار ها را مشخص می کنید
و به عاشقانتان که با کوچکترین اشاره تان سر تعظیم فرود می آورند ، حق انتخاب می دهید؟
شاید چون الگوی شما ان پیر جماران است که به شعور مردم احترام گذاشت
و انقلابی که با خون جگر ساخته بود با رای مردم به بنی صدر سپرد!
و همیشه فقط معیارها رو می گفت و …
اما الگوی ما کیست که اجازه بعضی بدعت ها رو به خودمون می دیم !
در این کولاک خودنمایی ها برای تصاحب صندلی ریاست جمهوری ما ترسان و لرزان به آینده می نگریم که آیا کسی هست که رهبرمان را یاری رساند ؟
ما تقلا می کنیم !
خود را به هر راه و بیراهی میزنیم برای فهماندن حرفمان به بقیه !
اما شما چقدر آرام و خوش بین به این راه می نگرید
من تقلایی در کلام شما نمی بینم شاید چون شما بیشتر از همه ی مدعیان عاشق امام زمان !
به حضورش اعتقاد دارید و باور دارید که هدف وسیله را توجیه نمی کند.
شما باور دارید که اگر در استفاده از وسایل دنیا حتی برای هدفی مقدس بی پروا نباشیم
و در همه کارها یمان حتی گذاشتن نشان لیاقتی روی شانه کسی ! فقط از او اجازه بگیریم !
خودش رسیدن به هدف را برایمان ضمانت کرده .
« و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»
و میان این همه غیل و غال و تقلا ، تذکر های محکم تان که محبت پدرانه تان در آن موج میزند ، چقدر شیرین و زیباست :
” بنده فعلا نصیحت می کنم”
اما کاش ما به فهمی برسیم که هیچ وقت بعد از این “فعلا ” نیاید !!!
مامانت میدونه اومدی اینجا؟؟؟ + لینک دانلود
بچه که بودیم، حتی اگه چند دقیقه میرفتیم خونه دوستمون...
بهمون میگفتن: مامانت میدونه اومدی اینجا؟؟؟ نگران نشه؟؟!!
حالا ! تو چند سالی هست که اینجایی...
مامانت خبر داره اومدی اینجا؟ نگرانت شده ها....
شایدم از نگرانی...
در زیر لینک مداحی "شهید گمنام سلام،خوش آمدی مسافر من،خسته نباشی پهلوون"دانلود کنید
دلنوشته ای با ...

دستش را که بالا بردی ، دلم ریخت. 8 سال مثل باد از جلو چشمانم گذشت.
یادش بخیر چه شور و شوقی داشتیم. همه مسخره مان می کردند.متلک بارمان می کردند که : "نصفه شبی تبلیغات می چسبانید که چی؟ معلوم است رای نمی آورد! قد و قواره اش به این حرف ها نمی خورد... خودتان را خسته نکنید!"اما ما خسته نبودیم.اصلا ما خسته نمی شدیم. تو حرف آقایمان را می زدی ، دلمان خوش بود عزیزمان بعد از مدت ها نفس راحتی می کشد و لبخندی می زند.چطور خسته می شدیم در حالیکه لحظه به لحظه لبخندش از ذهنمان می گذشت.
گذشت ...
دستش را که بلند کردی رفتم به دورانی که نگرانت بودیم.به دورانی که کارمان شده بود نگاه کردن به محاسنت که چطور سفید می شوند و متوجه نیستی! رفتم به دورانی که بوی رجایی در شهر پیچیده بود.مردم میگفتند "خدا خیرش دهد ، دلمان را شاد کرد.خیلی شبیه رجایی ست!"کارمان شده بود دفاع کردن از تو.دیگر بلبل زبان شده بودیم.برایمان فرقی نداشت اتوبوس و مترو و تاکسی.کسی از تو بد میگفت ، جوش می آوردیم و بی توجه به حرف هایش فقط از خوبی هایت آسمان ریسمان بهم می بافتیم.به خدا ، نترس شده بودیم! مثل تو... احساس می کردیم هر کلمه ای که از تو دفاع می کنیم ، داریم از آقایمان دفاع میکنیم.دلمان خنک بود که فدایی آقا هستی ، تا اینکه سر و کله ی آن وصله ی ناجور پیدا شد و دمق مان کرد.دیگر حس و حال بحث کردن نداشتیم مثل قبل.دیگر حسی نمی ماند وقتی راه و بی راه کنارت می ایستاد و می دیدیمش.
و باز هم گذشت ...
دستش را که بلند کردی ، دنیا روی سرم خراب شد و رفتم به آن روزی که مولایمان میگفت نظرت به نظرش نزدیک تر است.چه فریادهایی که که از شوق به تکبیر بدل می شدند و چه اشک هایی که از شادمانی روی گونه ها می ریخت.چه روزهای شیرینی بود.اما حیف که زود گذشت...
دستش را که بالا بردی ، دلم شکست. دلم شکست و دیگر امیدم ، نا امید شد. همیشه با خودم میگفتم یک روز می شود دوباره برمیگردی. دستش را رها میکنی و دوباره دست در دستانمان می دهی و با غرور "توانستن" را صرف می کنیم.امیدوار بودم تا اینکه تا دستش را بالا بردی...
دستش را بالا بردی و کارم تمام شد و ...
اشک در چشمانم حلقه زد!
منبع : خط ممتد
این گریه ها برای تو اصغر نمیشود...
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
با دست های بسته مزن چنگ بر رخت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
سهمت دوباره خنده انظار می شود
ترسم که نیزه دار کمی جابجا شود
از روی نیزه راس عزیزت رها شود
یک شب ندیده ایم که بی غم نیامده
دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم ترت نا امید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمی کند
مادر نگفته است و زبان وا نمی کند
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده
قنداقه نیست دست خودت را تکان مده
دیگر زیادت این غم سنگین نمی رود
آب خوش از گلوی تو پائین نمی رود
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی شود
این گریه ها برای تو اصغر نمی شود
*حسن لطفی*
این را فقط شیعه می فهمد...

به دنبال تهدید تروریستهای سلفی سوری مبنی بر جسارت به آستان مقدسه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ پرچم گنبد حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) بر فراز گنبد حرم خواهر گرامیشان به اهتراز در آمد.
سؤال میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی داریم!
گزارش آمده که روحانی عقیدتی، سیاسی در یکی از دستگاهها، خودش ماشین دارد، ولی ماشین دولتی سوار میشود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. برای من جواب آمد که این کار رویه است و همه میکنند! این آقا خودش یک ماشین دارد، که برای خودش لازم است؛ یکی هم خانمش دارد و نمیشود که خانمش از این ماشین استفادهکند! عجب! این چه حرفی است؟
من الان اعلام میکنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتی که آقایان امکانات شخصی دارند، حق ندارند از امکانات دولتی استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتی یعنی چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمیگرفتم که مرتب ملاحظهی جهات امنیتی را توصیه میکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون میآمدم.
به حد ضرورت اکتفا کنید و اندازه نگه دارید؛ اینها ما را از مردم دور میکند، روحانیون را از مردم دور میکند. روحانیون، به تقوا و ورع و بیاعتنایی به دنیا در چشمها شیرین شدند. بدون ورع و بدون دورانداختن دنیا، نمیشود در چشمها شیرین ماند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۷۰/۰۵/۲۳
تندیس امام خامنه ای در مرز لبنان اسراییل

تفاوت من وتو
عبور باد از لای چتری های بلوندت را دیدم
و تار مویی را که پیشانی ام را قلقلک میداد
به زیر مقنعه هدایت کردم
به استین های کوتاه مانتویت خیره شدم
و ساق دست هایم را صاف کردم
به مانتوی نازک و یقینا خنک تو فکر کردم
و چادرم را روی سر مرتب کردم
برای من همین بس بود که
راننده ی تاکسی مرا با احترام خانوم خطاب می کند
تو را خانومی!

پرتو های خطرناک!
اوزون،از ورود پرتوهای خطرناک به زمین
جلوگیری می کند...
یاد چادرم افتادم
امروز نگاه ها
پرتوهای خطرناک دارند.

پله برقی
از پله های برقی راه آهن که بالا می آییم کنار پله ها نوشته :
مراقب چادر و لباس های بلند خود باشید!
من چادرم را سفت می گیرم که مراقبش باشم
که به پله های برقی راه آهن تهران گیر نکند!
این تابلو رو باید بزرگ کنار همه ی ورودی های تهران بگذارند
تا به همه ی مسافر های تهران بگویند
مراقب باشید
مراقب لباس های بلند و چادر هایتان باشید
مراقب امل گفتن ها باشید
مراقب اعتقادهایتان
و مراقب حجابتان باشید
مراقب مدرن شدنه شهرها
و مراقب سنتی شدن حجاب!
مراقب باشید که در تهران لباس های بلند و چادر هایتان در پله های روزگار تهران گیر نکند!

دیدار مقام معظم رهبری با اقشار مختلف مردم
عکس هایی از این دیدار:
گوشه ای از سخنان معظم له:
*هدف ملت ایران در این انتخابات با دو عامل "انتخابات گرم و پرشور" و "انتخاب فردی مومن،انقلابی با عزم و همت جهادی به ریاست جمهوری" تحقق می یابد.
*معیار اصلی درانتخاب رییس جمهور این است كه كسانی باشندكه همتشان برحفظ عزت وحركت كشور در جهت انقلاب باشد/مردم به شعارها توجه كنند،بعضی برای جلب آرا شعارهایی میدهند كه از اختیاراتشان بیرون است.
*برای آرامش و وحدت كشور،قانون معیار بسیار خوبی است/انشاءالله شورای نگهبان طبق وظیفه قانونی،آنهایی را كه صلاحیت دارند، معرفی میكند.
*همه هم بايد تابع قانون باشند. آنجائى اشكال پيش مىآيد كه تخلف از قانون انجام ميگيرد. سال 88 اشكالاتى كه وارد شد، خسارتى كه به كشور وارد كردند و نگذاشتند كشور و ملت طعم آراء چهل ميليونى را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود. يك عدهاى يا براى خاطر اغراض نفسانى، يا هدفهاى خلاف سياسى، يا هرچه - حالا در آن زمينه نميخواهيم قضاوتى بكنيم - از قانون تخلف كردند، خطا كردند، از راه غير قانونى وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملت صدمه زدند، هم به كشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسليم قانون باشند. گاهى ممكن است يك قانون، صددرصد درست هم نباشد، اما از بىقانونى بهتر است. گاهى ممكن است در يك بخشى، يك خطائى هم از مجرى قانون سر بزند كه من و شما بفهميم او در اجراى قانون اين خطا را كرده است؛ اما اگر نتوانيم آن را از طريق قانونى اصلاح كنيم، تحمل آن بهتر است از اينكه باز بىقانونى كنيم؛ از راه بىقانونى بخواهيم آنچه را كه به نظر ما خطا است، درست كنيم. قانون، معيار بسيار خوبى است؛ وسيلهاى است براى آسايش كشور، آرامش كشور، حفظ وحدت ملى، ادامهى راه عمومى.
*شوراى محترم نگهبان، خب مردمانى پرهيزگار، متقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخيصى ميدهند و عدهاى به عنوان افرادى كه صالحند، معرفى ميشوند؛ من و شما بايد نگاه كنيم ببينيم در بين اين صالحها كدام صالحترند، كدام بيشتر به درد مردم ميخورند، كدام بيشتر ميتوانند اين بار سنگين را بر دوش بكشند و با امانتِ كامل اين راه را ادامه دهند و پيش ببرند؛ اين را بايد من و شما نگاه كنيم، ببينيم، بشناسيم.
متن کامل بیانات امام خامنه ای را ادامه مطلب بخوانید
جاده انقلاب
با احتیاط برانید
در جاده انقلاب روی یکی از تابلو ها نوشته شده بود ,جاده لغزنده است ،
دشمنان مشغول کارند ،با احتیاط برانید،
سبقت ممنوع ،دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است ،
حداکثر سرعت بیشتر از ولی فقیه نباشد ،
اگر پشتیبان ولایت فقیه نیستید لااقل کمربند دشمن را نبندید،
با دنده لج حرکت نکنید ،با وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون شهداست.
دوستان سایبری توجه!

امام همیشه ظلوم

پ.ن:آقا جان ببخش کوتاهی هامان را...
چفیه ای که فریاد می زند...
.
جنگ تمام نشده
.
و همه ما در این فضای مجازی افسران این جنگ نرم هستیم ...

یه روزی ماهی ها ما رو می خورند
مادر گفت : باقالی پلو با ماهی
با خنده رو به مادر کرد و گفت :
ما امروز این ماهی ها را می خوریم
و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند
چند وقت بعد ..عملیات والفجر 8 ...
درون اروند رود گم شد ...
و مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد .....

بیت المال
پشت میدان مین زمین گیر شدیم.
چند نفر رفتند معبر رو باز کنند.
یه نوجوان بسیجی چند قدم که رفت،برگشت
فکر کردم ترسیده...
پوتیناشو دادبه یکی و گفت:
((تازه از تدارکات گرفتم ،بیت الماله حیفه...))
پا برهنه رفت...

دیدار دست اندركاران دفاتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری
حضرت آیتالله خامنهای، با اشاره به برخی تلاش های جریان موسوم به روشنفكری برای وارونه سازی، پنهان سازی و مكتوم نگه داشتن حماسه بزرگ و با شكوه انقلاب اسلامی و مسائل مربوط به آن خاطرنشان كردند: تبیین ظرفیت عظیم معرفتی و معنوی برآمده از انقلاب اسلامی از سوی هنرمندان متعهد، رویه و سنت غلط موجود در آثار روشنفكران و اكتفا به آثار ترجمه ای را تغییر داد و به استغنای در تولیدات و ارائه محصولات بسیار با ارزش و فاخر در زمینه های گوناگون ادبی و هنری منجر شد.
ایشان همچنین با تأكید بر ضرورت تقویت بخش پژوهشی در حوزه ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی افزودند: البته این مسئله به معنای منحصر شدن در روشهای تحقیق غربی نیست، بلكه باید در عین استفاده از این روشها، ابتكارات خردمندانه و هوشمندانه ای نیز بخرج داد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به اهمیت سبك «تاریخ شفاهی» در تدوین آثار ادبی بخش مقاومت و انقلاب اسلامی، مسأله ی توجه به حقوق نویسندگان و تهیه كنندگان آثار تولید شده در این عرصه را نیز یادآور شدند و افزودند: نقش تدوین كنندگان آثار در كنار راویان مطالب همچون پرداخت هنرمندانه ای است كه اثر هنری را شكل می دهد، به همین دلیل توجه به پدید آورندگان این قبیل آثار هنری، می بایست مورد توجه جدی قرار گیرد.
ایشان ضرورت بررسی های تطبیقی درخصوص دفاع مقدس و سایر جنگ های معاصر و همچنین مقایسه بین انقلاب های بزرگ دنیا و انقلاب اسلامی ایران را نیز مورد تأكید قرار دادند و خاطرنشان كردند: انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلاب های بزرگ دنیا از عمق، قوت و كارآمدی بیشتری برخوردار است اما در عین حال بر خلاف سایر انقلاب های بزرگ آن طور كه باید به آن پرداخته نشده و لازم است در تدوین كتب تاریخی، رمان و اَمثال آن كارهای بیشتری صورت پذیرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه نیز چند نكته مهم را خطاب به دست اندركاران دفاتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری یادآور شدند.
«برنامه ریزی برای انتشار آثار مكتوب خوب تولید شده در قالب سایر محصولات هنری»، «توزیع فراگیر و روشمند محصولات تولید شده»، «لزوم ترجمه آثار فاخر ادبیات مقاومت و انقلاب به زبانهای خارجی»، «وارد كردن ادبیات مقاومت و انقلاب به فضاهای دانشگاهی»، «ضرورت تجلیل از آثار با ارزش و عناصر برجسته ی فعال در حوزه ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی» از نكاتی بود كه حضرت آیتالله خامنهای در این جلسه مورد تأكید قرار دادند.
در ابتدای این دیدار، تعدادی از اعضای دست اندركار دفتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی به طرح دیدگاههای خود پرداختند.
تصاویری از این دیدار:
توصیه
ما با اسراییل سر جنگ نداریم؟!
مظهر اقتدار نظام جمهوری اسلامی

آستیــن خالـــے
آستیــــــن خالــــــے ات نشــــــان از مردانگــــــے ست..
با ایــــــن دو دســــــت ســــــالم، هنوز نتــــــوانسته ام یــــــک قنــــــوت اینــــــچنینے بخــــــوانم ...

چـفیهـــ ـ ـ ـ ـ ـــچادر
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...
من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...
من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...
آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ...
من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم...
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند...
من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم...
