العبد

افسران - الذین یذکرون الله قیامأ و قعودأ و علی جنوبهم

الَّذِینَ یَذْکُرُ‌ونَ اللَّـهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَیٰ جُنُوبِهِمْ ...

ترجمه : همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیده‌اند، یاد می‌کنند ...
سوره ی آل عمران - آیه ی 191

خاطره ای از دیدار آقا با خانوداه شهید احمدی روشن

مادر شهید گفت: آقا مصطفی از یاران خیلی خیلی صدیق شما بود. واقعا پیرو شما بود.
رهبر گفت: «بله می‌دانم.»
... و این موضوع را همه كسانی كه او را می شناختند، فهمیده بودند؛ حتی سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه.
آقا ادامه دادند: اهل معنویت و سلوك هم بود، با آقای خوشوقت هم ارتباط داشتند مثل اینكه.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18638/B/13901029_0518638.jpg

علیرضا جلو رفت یك بار دیگر و بی هوا رهبر و محاسن سپیدش را بوسید.

***
وقتی آقا داشتند قرآنی به رسم هدیه به همسر شهید می‌دادند، زن جوان لبش لرزید و بعد چشم‌هایش. شاید داشت فكر می‌كرد ای كاش مصطفی بود و این روز باشكوه را می‌دید كه رهبر چانه‌ی كوچك علیرضایشان را می‌گیرد و می‌بوسد و قرآن می‌نویسد به یادگار و هدیه می‌دهدشان.


http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18638/B/13901029_0918638.jpg 


وقتی قرآن را گرفت آرام گفت: مصطفی خواب دیده بود بالای تپه‌ای شما به سرش دست كشیدید. رهبر پرسید: كی؟
همسر شهید جواب داد: 20 روز پیش حدوداً.
و بعد یك خواهش كرد از رهبر: آقا توی نماز شب‌هاتون علیرضا را دعا كنید، برای صبرش!
و رهبر قول داد.

پ.ن:نه دست هم نمی خوام به سرم بکشی تنها یک نگاه،بلکه دل آلوده ام کمی تقوا بگیره...