دلنوشته ی یک دانشجوی بسیجی به حضرت ماه

افسران - در زیر نور ماه ایستاده ایم...

شقایق های ما مجنون عشقند

همه دیوانه و دلخون عشقند

خراسانی ترین سید مخور غم

بسیجیان حواریون عشقند


نامه ام را به دست قاصدک ها می سپارم تا برایم خبر از دیدار یار بیاورد.

سلام بر تو ای آقای تمام خوبی ها!

من با افتخار می گویم که یک بسیجی ام که به دور شمع وجود حضرت ماه می گردد!

مولای من!

ما به عشق وجود شماست که نفس می کشیم و می جنگیم در این جنگ نرم!

فرمانده ی قلب من!

سال گذشته جنگیدیم در 8 ماه دفاع مقدس

وچند سالی ست که می جنگیم در دانشگاهی که هرلحظه حضور در آن جنگی ست مقدس.

مقتدای خوبان!

همه ی این روزها و ساعت ها را به عشق مقام ولایت و ولی امر خودمان است که می جنگیم

و باز هم نفس می کشیم در شهری که عطر حضور شما در آن است.

اما آقا جان!

فقط یک آرزو دارم:

اینکه یک بار از ورای عکس ها و پوسترها و تصویر تلوزیونی

 سیمای نورانی مردی راببینم که از تبار خورشید است.

من یک دانشجوی بسیجی هستمٰ؛

اما در هر دیداری که دانشجویان و بسیجیان شرف حضور پیدا می کنند

 باز هم من؛ جا مانده ی این قافله ام

و باز هم این فرصت های برابر نابرابر میشود.

رهبر جانبازم!

خراسانی ترین سید!

همه می آیند کنار حضرت ماه و من همچنان می سوزم در شوق وصال.

از آقا و رهبرم یک خواهش دارم که فقط یک بار به من لیاقت حضور بدهید.

مولای مهربانی!

می سوزم؛ می سوزم؛ می سوزم...

و چقدر سخت است انتظاری که نمی دانم وصال را در کدام لحظه ی آن بگنجانم.

من از امروز با امید دیدار شما نفس می کشم

و می دانم که فرمانده ی قلبم لباس امید بر تن لحظه های بی قراری من می کند.

فرمانده ی خورشید!

دل نوشته ی کوچکترین سرباز کویت را با لحن بغض و دلتنگیش بخوان!

چشم انتظار ترین سرباز کویت...

منبع

خامنه ای خمینی دیگر است

افسران - طرحی استثنایی...        ببینم چه قدر هوادار داره

14 نکته در باب ولایت فقیه

در جامعه اسلامی بر اساس نظر تشیع ،ساختار سیاسی حاکمیت می بایست دارای مشروعیت الهی باشد. این مشروعیت تنها بواسطه ی نهاد امامت حاصل می شود. این نهاد از آن جهت که مستقیما منتصب بوسیله ذات الله می باشد دارای مشروعیت است.

نهاد مذکور در زمان حضور ائمه معصومین بر محوریت ایشان تنظیم شده بود و بعد از ایشان نیز بر اساس روایات صحیح و متعدد بسیار ،بر دوش نائبان ائمه می باشد.

به نهاد نیابت ائمه در زمان غیبت ولایت فقیه گفته می شود .
ولایت فقیه عبارت است از: ریاست و زمامداری فراگیر فقیه عادل و با کفایت در حوزه امور دینی و دنیوی بر امت اسلامی، در پهنه وسیع دارالاسلام و براساس حاکمیت مطلق الله بر جهان و انسان .

از این تعریف، 14 نکته به ترتیب زیر به دست می‏آید که عبارت می شود از:

نکته اول: ولایت فقیه در واقع ریاست و زمامداری دولت اسلامی است و برابر با مفهوم دولت(state) نمی‏باشد .

نکته دوم: این ریاست فراگیر است; یعنی، ولایت فقیه هم ریاست کشور را به عهده دارد و هم ریاست عالیه قوای عمومی کشور اعم از مقننه، قضائیه و مجریه . نظیر این ریاست فراگیر نیز برای ریاست جمهوری، در نظامهای ریاستی(presidantiel) ، وجود دارد که رئیس جمهور هم رئیس کشور است و هم رئیس هیات دولت و در نظامهای پارلمانی که همه قوای عمومی از پارلمان ناشی می‏شود و ریاست کشور با پادشاه و یا رئیس جمهور است .

نکته سوم: فراگیری و گستره ریاست هم در امور دینی است و هم در امور دنیوی، چون در اسلام دین و دنیا به هم پیوسته‏اند و سیاست متن دین است .(وحدت دین و سیاست)

نکته چهارم: اصولا حکومت‏با ریاست پیوند دارد، زیرا مقامات عالی حکومت امر و نهی صادر می‏کنند و اوامر آنان الزامی است و نمی‏توان سرپرستی حکومت را از قبیل وکالت دانست; زیرا در مفهوم «وکالت و نمایندگی‏» جنبه الزام و فرمانبری وجود ندارد . اجراء یا تخلف در وکالت‏بستگی تام و کامل به نظر موکل دارد، نه وکیل; در حالی که اطاعت از قدرت در پیشبرد امور عمومی اجتناب‏ناپذیر است و از این‏رو، حکومت ماهیتا نمی‏تواند وکیل باشد .

(در واقع، ریاست و زمامداری بخشی از مفهوم ولایت را می‏رساند که مربوط به کشورداری است).

نکته پنجم: چون انسانها دارای شان برابر هستند و هیچ کس حق ندارد بر دیگری فرمان براند و امر و نهی حکومتی با مقوله وکالت‏سازگاری ندارد، پس باید ریاست عالیه مقامات عالی حکومت متکی به یک مقام برتر باشد . براساس عقاید دینی و کلامی کسی که خالق است، مالک نیز هست و مالک سرپرستی و ربوبیت دارد و این ویژگی‏ها تنها زیبنده حضرت حق، جل و علی، است، لذا منشا اوامر و نواهی حکومت‏باید حاکمیت تکوینی و تشریعی خدا بر جهان و انسان باشد، تا از نظر عقل اطاعت از آن حکومت صحیح باشد و آن اوامر و نواهی بر آحاد انسانها جنبه الزام داشته باشد; از این جهت اعتقاد داریم که اوامر و نواهی مقامات عالی حکومت‏باید ناشی از «فقه و شریعت‏» باشد .

نکته ششم: ریاست عالیه کشور و قوای عمومی باید به عهده فقیه باشد و این مطلب از آنچه در نکته قبل گذشت‏به دست می‏آید، آنجا که گفته شد: تنها اوامر و نواهی ناشی از «فقه و شریعت‏» برای آحاد جامعه اسلامی الزام‏آور است و نفوذ دارد و فقیه ضامن اجرای محتوای فقه و شریعت و عدم انحراف حکومت و مقامات عالی آن از اسلام است و هم به موجب ادله فقهی و کلامی، خود باید در راس حکومت‏سیاسی قرار گیرد .

نکته هفتم: در مقایسه با دیگر نظامهای سیاسی، چون در مقامات عالیه دولت اسلامی و در راس آنان ولی فقیه شایستگی و کفایت و تدبیر و به تعبیر دیگر «مدیریت‏» شرط است، بنابراین از لحاظ توانایی و کارآمدی در اداره امور کشور و ایجاد آبادانی، توسعه، نظم و امنیت و پیشرفت و تمدن دولت اسلامی با دیگر دولت‏ها و نظامها تفاوتی نمی‏کند . اما علاوه بر آن، دولت اسلامی، که در راس آن فقیه است، حقانیت و مشروعیت نیز دارد، در حالی که نظامهای دیگر چون حاکمیت مطلق را تنها برای یک موجود انتزاعی به نام دولت ترسیم می‏کنند و افراد حاکم تنها «وکیل‏» هستند و وکالت‏با حکومت و امر و نهی سازگاری ندارد، با بحران و مشکل مشروعیت مواجه هستند .

نکته هشتم: شرط «عدالت‏» علاوه بر این که نشانه سمت و سوی دولت اسلامی برای تامین قسط و عدالت‏بین آحاد جامعه است، اشاره به صیانت درونی مقامات عالیه دولت اسلامی و در راس آنان ریاست عالیه کشور و قوای عمومی است و این امر بهترین شیوه برای کنترل قدرت سیاسی و جلوگیری از فساد در قدرت است: نظامهای سیاسی دیگر گرچه، با شیوه تفکیک قوا و توزیع قدرت، می‏خواهند مساله فساد قدرت سیاسی را برای خود حل کنند، اما این نظریه در تئوری و عمل با انتقادات فراوانی مواجه است و تنها راه جلوگیری از فساد قدرت این است که ضریب فساد در حاکم به صفر برسد «معصوم‏» ، یا اینکه از لحاظ عقل، حاکم هم افق و نزدیک به معصوم باشد که شرط عدالت ویژه در فقیه این امر را تامین می‏کند . البته این امر نفی کننده سایر اهرمهای کنترل قدرت، از جمله مصالح عمومی، مشورت، امر به معروف و نهی از منکر، شورا و مانند آنها نمی‏باشد .

نکته نهم: کار ویژه‏های حکومتی که ریاست عالیه آن با فقیه عادل و با کفایت‏باشد، علاوه بر پیشرفت مادی، هدایت و معنویت‏برای جامعه اسلامی و قرب الهی و کمال انسانی است، چرا که پیشرفت در ساحت‏های مادی و معنوی در سایه آمیختگی مادیت و معنویت و جداناپذیری آن دو میسر می‏گردد .

نکته دهم: از آنجا که در واژه «ولایت‏» ، علاوه بر چیرگی و سلطنت ناشی از ریاست، محبت و عشق و نصرت و یاری و قرب و نزدیکی و وفاداری و رهروی نهفته است، این واژه به نحو احسن ماهیت‏حکومت در اسلام و نوع رابطه متقابل بین دولت و ملت را که مبتنی بر عشق، مهربانی، همکاری و مسؤولیت متقابل است تبیین می‏کند; در حالی که چنین امری در نظامهای سیاسی دیگر و در مفاهیم مشابه چون ریاست جمهوری، پادشاهی و غیر آن وجود ندارد .

نکته یازدهم: به جای خویشاوندی، نژاد و یا همبستگی تشکیلاتی و ارگانیک در درون یک سرزمین، همبستگی ملت‏بر محور عقیده و راه و روش مشترکی است که فرامرزی است:

«ان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون‏»

البته به اقتضای ضرورت‏ها تقسیم‏بندی به شعوب، قبائل و امم نیز مورد پذیرش است «وقطعناهم اثنتی عشرة اسباطا امما» . با این وجود در اسلام، عامل همبستگی بر محور نژاد یا خویشاوندی و یا زبان به هیچ وجه به رسمیت‏شناخته نمی‏شود . به عبارت دیگر، ملاک تابعیت اسلامی عضو امت اسلامی‏بودن است و شرط عضویت در امت اسلامی پذیرش اسلام، به عنوان راه زندگی و سعادت دنیا و آخرت، است . واژه «دار الاسلام‏» بیانگر سرزمینی است که در حاکمیت دول اسلامی است و یا آن که شعایر اسلامی در آن اجرا می‏گردد .

نکته دوازدهم: در اسلام، رهبری قانونمند است و در چارچوب ضوابط و مقررات و قوانین الهی است . رهبر بر اساس میل و سلیقه شخصی و بدون در نظر گرفتن مصالح عمومی الهام گرفته شده از شریعت و مشخص شده با کاوش استدلالی و فقیهانه حق ندارد که عمل کند و در این صورت از چارچوب الهی ترسیم شده خارج گشته، حقانیت‏خود را از دست می‏دهد .

نکته سیزدهم: بر خلاف نظامهای پادشاهی و دولت‏های مطلقه قرون وسطایی، رهبری اسلام هیچ پیش شرطی از لحاظ وقعیت‏خانوادگی، وراثتی، طبقاتی، مالی، زمین‏داری و مالکیت و غیره ندارد . به عبارت دیگر، شان و موقعیت و مقام ناشی از جایگاه و پایگاه و شؤون طبقاتی نمی‏باشد .

نکته چهاردهم: ولی فقیه حق حاکمیت ندارد، بلکه ریاست کشور و قوای عمومی را به عهده دارد و حاکمیت تنها در انحصار خدا و قوانین الهی است . بنابراین، او نیز زیرمجموعه قوانین الهی است; یعنی، مثل بقیه شهروندان در اجرای قانون الهی له یا علیه او یکسان است . بنابراین، هیچ امتیاز ویژه و موقعیت استثنایی و یا مصونیت کیفری و حقوقی و سیاسی فوق‏العاده و فراتر از معیارهای شریعت ندارد .

چفیهـــ نور ولایتـــــ شفا

دخترک 8 ساله بود، اهل کرمان. موقع بازی در کوچه بود که با اتومبیلی تصادف کرد. ضربه آنقدر شدید بود که به حالت کما و اغما رفت. حال زهرا هر روز بدتر از روز قبل می شد. مادرش دیگر نا امید شده بود.  دکترها هم جوابش کرده بودند.دکتر معالجش -دکتر سعیدی، رزیدنت مغز و اعصاب-  می گوید: زهرا وقتی به بیمارستان اعزام شد ضربه شدیدی به مغزش وارد شده بود. برای همین هم نمی توانستیم هیچگونه عملی روی او انجام دهیم. احتمال خوب شدنش خیلی ضعیف بود.در بخش مراقبتهای ویژه، پیرزنی چند هفته ای است که بر بالین نوه اش با نومیدی دست به دعا برداشته است.این ایام مصادف بود با سفر رهبر انقلاب به استان کرمان. ولی حیف که زهرا با مادربزرگش نمی توانستند به استقبال و زیارت آقا بروند. اگر این اتفاق نمی افتاد، حتماً زهرا و مادر بزرگش هم به دیدار آقا می رفتند، اما حیف ....خود مادر بزرگ ماجرا را اینطور تعریف می کند: وقتی آقا آمدند کرمان، خیلی دلم می خواست نزد ایشان بروم و بگویم: آقاجان! یک حبه قند یا ... را بدهید تا به دختر بیمارم بدهم، شاید نور ولایت، معجزه ای کند و فرزندم چشمانش را باز کند.مثل کسی که منتظر است دکتری از دیار دیگری بیاید و نسخه شفا بخشی بپیچد همه اش می گفتم: خدایا! چرا این سعادت را ندارم که از دست رهبر انقلاب، سید بزرگوار چیزی را دریافت کنم که شفای بیمارم را در پی داشته باشد. مادربزرگ ادامه می دهد: آن شب ساعت11 بود. نزدیک درب اورژانس که رسیدم، مامور بیمارستان گفت: رهبر تشریف آورده اند اینجا. گفتم: فکر نمی کنم، اگر خبری بود سر و صدایی، استقبالی یا عکس العملی انجام می شد؛ اما ناگهان به دلم افتاد، نکند که راست بگوید. به طرف اورژانس دویدم، نه پرواز کردم. وقتی رسیدم، دیدم راست است. آقا اینجاست. و من در یک قدمی آقا هستم. با گریه به افرادی که اطراف آقا بودند گفتم: می خواهم آقا را ببینم. گفتند: صبر کن، وقتی آقا از این اتاق بیرون آمدند، می توانی آقا را ببینی. وقتی رهبر بیرون آمدند، جلو رفتم. از هیجان می لرزیدم. اشک جلوی دیدگانم را گرفته بود و قدرت حرف زدن نداشتم. عاقبت زبان در دهانم چرخید و گفتم: آقا! دختر هشت ساله ام تصادف کرده و در کما است. نامش زهرا است. ترا به جان مادرت زهرا(س) یک چیزی به عنوان تبرک بدهید که به بچه ام بدهم تا شفا پیدا کند. آقا بدون تأمل چفیه اش را از شانه برداشت و توی دستهای لرزان من گذاشت. داشتم بال در می آوردم. سراسیمه برگشتم و بدون هیچ درنگ و صحبتی فوراً چفیه متبرک آقا را روی چشمان و دست و صورت زهرا مالیدم و ناگهان دیدم زهرا یکی از چشمانش را باز کرد. حال عجیبی داشتم. روحم در پرواز بود و جسمم در تلاش برای بهبودی فرزندم که تا دقایقی پیش، از سلامت وی قطع امید کرده بودیم. ساعت 2 بعد از ظهر آن روز، زهرا هر دو چشمش را کاملاً باز کرد و روز بعد هم به بخش منتقل شد و فردایش هم مرخص گردید. زهرای کوچک حالا یک یاد گاری دارد که خود می گوید: آن را با هیچ چیز عوض نمی کنم. او می گوید: این چفیه مال خودم است. آقا به من داده، خودم از روی حرم حضرت علی(ع) برداشتم . مادر بزرگ نیز می گوید: از آن روز تاکنون فقط یک آرزو دارم. آن هم این است که با زهرا به زیارت آقا بروم.

افسران - ای کاش در دعایت یادی کنی ز یاران...

حتما بخوانید......چرا امـــــــــام خامنه ای

 

  • غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام  خمینی (ره) پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.
  • اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد.
  • ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی».
  • یکی از دوستان می گفت : سال ۵۹ به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم “امام”، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی “امام” قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم “رهبر”، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی “رهبر” به نفع ما و کلمه‌ی “امام” به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم “آیت‌الله”، اما “امام” یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.
  • یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم ۶۰،۰۰۰ مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!
  • شهریور ۵۸ که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
  • امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
  • امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان “امام” بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال ۴۸ مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
  • وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
  • اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.
  • در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند!
  • پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند.
  • تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است.
  • شما هر لعنی که به …… بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای».
  • مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییم!». اصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و…
  • بعضی هم می‌گویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمت‌الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه‌ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب‌ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آن‌ها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.
  • آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف. از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم!
  • اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، می‌فرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آن‌جا ندا داده می‌شود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.


    افسران - السلام علیک یا امام خامنه ای...

فنگلیش

 
قابل توجه دوستانی که از ۲۰ تا کلمه ای که صحبت می کنن ۱۹ تاش انگلیسیه (فنگلیش) و فک می کنن به خیال خودشون کلاس داره...ما یه ببعی داریم خیلی روان انگلیسی صحبت می کنه......بعله دوست عزیز :))))))
 
 

ما همه سرباز توییم

افسران - ما همه سرباز توایم...

 
تا زمانی که این ملت در صحنه هستند
تا زمانی که این پیوند وجود دارد.
هیچ کس در این کشور در کار های خلاف کاری از پیش نمی برد
امام خامنه ای

ما انتظار را از دستان مجروح سید علی یاد گرفته ایم...

کلاس انتظار همین طور دارد طولانی می شود و بی استاد مانده شاگردان این کلاس. شاید این کلاس استاد ندارد ولی اسناد دارد، سند کلاس انتظار دست دستان بریده عباس است، اینجا هم می شود روضه یل ام البنین خواند با این نیت که اولین آنلاین وبلاگت مهدی زهراست. او خود گفته هرجا روضه عمویم عباس خوانده شود من آنجا می آیم.پس ای دل نیتت را خالص کن تا بهترین بازدیدکننده تاریخ را میهمان وبلاگت کنی!!

عباس شاگرد اول کلاس انتظار است،خوب که بنگری کربلا را،می بینی عباس دستانش را فدای مهدی زهرا کرد و انتظار را معنا.اما اینجا عده ای چشمان عبوس عباس را دور دیده اند و برای تو و شاگردانت دارند حرف درمی آورند، از ترس حضورت برای ظهورت نقشه می کشند و ماه را به جرم انتظار خورشید می کوبند و ستاره را به جرم عشق ماه،مجنون را به جرم عشق لیلا،سید علی را به جرم نام علی.عجب روزگاری شده و چه سخت است شاگرد ماندن در کلاس انتظار:"شاگرد ماندن در کلاس انتظار سخت تر از نگه داشتن آتش در دست است."

اما نگران نباش ای مولای من که با وجود اینها، در غیبت تو ما دلمان به سیدی خوش  است که وقتی دلمان تو را می خواهد به صورت ماه او نگاه می کنیم، وقتی دلمان از غروب جمعه به تنگ  می آید نوای " ای سید ما و ای مولای ما دعا کن برای ما..." سید علی را گوش می دهیم، من در نوای او بوی تو را می شنوم . عجیب استادی کرده کلاس انتظار را. خوب جور غیبت استاد را کشیده است.عجب پدری کرده برای ما.در غیبت تو هیچ کس مثل او نمی توانست کلاس انتظار را اینقدر خوب اداره کند او توسلش به توست او اشک چشمانش تو را می خواند . ما شاگرد کلاس چشم گریان سید علی هستیم. ما انتظار را از چشمان گریان او یاد گرفته ایم ،ما انتظار را از دستان مجروح سید علی یاد گرفته ایم. کر شود گوشهایی که تاب رجز خوانی نوکر سیدعلی را ندارد .هیچ کس مثل او دل تنگ تو نیست.دست مریزاد ای سید،ای عزیز زهرا حقا که تو  امید خورشیدی در غیاب او.پس ای مولا به حق ستاره ها هم که نه، به حق ماه دل شکسته ات بیا. عیدانه ما در جشن جدت رضا همین باشد. بیا و با آمدنت جشنهای ما را رضایی تر کن. آمدن با شما آماده کردن با ما  ، سروری با شما نوکری با ما ، ناز با شما خریدن با ما.

ما هم منتظریم تا تو ای حضرت خورشید بتابی بر صحن جمهوری اسلامی  و آن روز جشن واقعی ماست تا با هم نظاره کنیم جشنی را که صحنها مولودی خوانند و رواق ها شادی کنان و حوضهای حرم بر سر زائران گلاب پخش می کنند. از همه صحنها دیدنی تر صحن غدیر می شود که تو خودت عاشق آن صحنی، چه غوغایی می شود آنجا: هم علی هست و هم سید علی.آری سید علی ، صحن غدیر را دنبال کنی می رسی به بیت رهبری، ایول به قلمم که چه خوب و زیبا تمثیل کردم ولایت علی به سید علی را.سید علی ما جایش در پیش توست ای حضرت خورشید: دیروز کنار حرم جدت رضا، امروز پیش عمه ات معصومه و فردا انشاله پیش خورشید.

برگرفته از وبلاگ خاکریز ایمان

آقا،بیا...

السلام علیک یا بقیة الله

آقا جان هر صبح ندای عهد سر میدهیم و به شب که میرسیم هزار عهد شکسته پیش چشم داریم!

به خاطر:

 

به خاطر بالا آمدن تمام دست های منتظر:

به غربت چادر خاکی بی بی:

و به اشک های مولای غریبمان

بیا...

بیا و نگذار متی ترانا و نراک هامان بی جواب بمانند...

از دست های خالی دلم کاری بر نمی آید جز به هم گره زدن واژه های ا  ن  ت  ظ  ا  ر...

گره بگشای از کارم که من تنها تو را دارم.....

آقا بیا ولی فقط با یک شرط

از دوری تو غمین و نالان هستیم
وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم
اصلیت ما را تو اگر می پرسی
از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!
ما لشگری از سلاح روسی داریم
در دوز و کلک رگ ونوسی داریم
هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
این هفته فقط نیا عروسی داریم
از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم ...
ما قیمت روز ارز را می دانیم
معیار بهای بورس در تهرانیم
فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است
هر روز دعای عهد را می خوانیم
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط ...
از آنچه که ما دوست نداریم نگو!

تقدیم به صهیونیست های عاشق نماد گرایی

افسران - این پست برای زدن پشت شیطان پرستا به

اعتراف رادیو فردا

افسران - عکس: اعتراف رادیو فردا به قدرت جمهوری اسلامی

 

رادیو فردا ارگان رسمی سازمان سیا در بخش "فراتر از خبر" خود به نقل از روزنامه «کریستین ساینس مانیتور» به اقتدار ایران با وجود تحریم ها و فشارهای اقتصادی اشاره و اعتراف کرد: "این تحریم‌ها به هدف اصلی خود که کاستن از شتاب برنامه‌های هسته‌ای ایران است نرسیده است.

اگر خاطر خواه زیاد داری

افسران - اگه خاطرخواه زیاد داری...
اگه خاطرخواه زیاد داری ،

معنیش این نیست که فوق العاده بی نقصی

شاید خیلی ارزون قیمتی ... !

عشقـــ ـ ـ تـ ـ ــ ـ و

 
 

در حیرتم ...
مانده ام،چیست میان من و تو ؟
این همه دل دادگی؟
عشق تو،من را گرفتار کرده است!
 

قیامت قامت ای قامت قیامت

حرفی برای گفتن نیست فقط این شعر
قیامت قامت ای قامت قیامت
قیامت کرده ای زین قد و قامت
موذن گر ببیند قامتت را
به قد قامت بماند تا قیامت
...
سلامتی آقای خوشتیپمووووووون

تنها تو مانده ای...

ای آخرین ستاره به فردا! تو مانده‌ای/خورشید ناپدید شد، اما تو مانده‌ای

مُردند غازیان یمین و یسارمان/سردار خستۀ شبِ هیجا! تو مانده‌ای

السابقون مصادره شد، کاخ سبز شد/تنها تو، ای اباذر! تنها تو مانده‌ای

ما گم نمی‌شویم که سکان به دست توست/ای ناخدای ورطۀ دریا! تو مانده‌ای

ما هم جگر به گوشۀ دندان گرفته‌ایم/زیرا تو ـ ای شریفِ شکیبا! ـ تو مانده‌ای

پایین نگاه می‌کنم و جمله رفته‌اند /رو می‌کنم به جانب بالا: تو مانده‌ای

تنها تویی و ما به جماعت نشسته‌ایم/مشکور نیست سعی فرادا، تو مانده‌ای

ما مانده‌ایم و معرکه، ما مانده‌ایم و تیغ/الّا همین بهانه که: آقا! تو مانده‌ای

دشمنان میخواهند سید مجتبی را زیر خمپاره های جنگ نرم قطعه قطعه کنند

حجت الاسلام بجانی در جلسه هم اندیشی جوانان حزب اللهی در پاسخ به سئوالی در مورد فرزند دوم مقام معظم رهبری ،با انتقاد از کوتاهی خواص گفت: هجمه به آقا مجتبی فقط برای ضربه زدن به ولایت است. بنده از سه ماه قبل در سخنانم هشدار دادم ولی رسانه هایی هم که حتی سخنان حقیر را گاها منتشر می کردند سانسور کردند . دشمنان برای از پای در آوردن خیالی خود می خواهند ایشان (سید مجتبی ) را در زیر خمپاره های جنگ و نرم قطعه قطعه کنند.
جریان خبیث انحرافی نیز آغاز گر این مرحله از فتنه است. سال 88 نام مجتبی در بخشی از فتنه ها برای هجمه مورد تخریب قرار می گرفت اما در این فتنه که از بهارش پیداست در تیررس هجمه های ناجوانمردانه قرار داده اند.
من نمی دانم چرا برخی از بزرگان ساکتند؟ این خود بخشی از فتنه 92 است اول فتنه با این همه از ساکتین فتنه؟ آیا باید خود سید یا حضرت آقا چیزی بگویند؟
دشمن توپخانه خود را دقیقا متوجه سید مجتبی خامنه ای کرده است. صدای آمریکا، بی بی سی ، من و تو ، منافقین و دهها شبکه ماهواره ای دیگر خمپاره اندازها و توپخانه هایشان ایشان را می زنند و ما نظاره گریم؟ آنان آنقدر حرفه ای عمل کرده اند که برخی ها نیز تحت تاثیر قرار گرفته اند.
بجانی در پاسخ به اینکه فرزندان مقام معظم رهبری در امور دخالتی دارند یانه گفت: چنانچه می گویند اینان هیچ دخالتی ندارند و چنین است ولی بنده می گویم که یاری ولایت آیا عیبی دارد؟ اینان هم یک بسیجی است خودش هم رزمنده بسیجی . آیا ایشان حق ندارند حتی به اندازه ما حزب اللهی ها و بسیجیان نگران نظام و انقلاب باشند؟ مردم اتفاقا از پسری راضی هستند که پدرش را در راه حق یاری کند. مخصوصا آذربایجانی ها عاشق پسران غیرتمندند. حضرت ابوالفضل چرا در آذربایجان محبوبیت خاصی دارد چون غیرتش و جوانمردی اش زبانزد عام و خاص است. چرا جناب علی اکبر محبوبیت تاریخی دارد؟ چون تا آخرین لحظه در رکاب پدر که امام مسلمین بود جهاد کرد و شهید شد. اما زمانی که یاران امام شهید شدند و نوبت به جوانان بنی هاشم رسیده بود. ما ها که نمرده ایم و زنده ایم چرا دشمن به دنبال قطعه قطعه کردن فرزندان ولی امر مسلمین است؟ این توطئه ایست که برخی پدرهای حاضر در جریان نفاق کلید آن را زده اند. همان آقا زاده ای که برای فتنه انگیزی با قرار وثیقه آنچنانی کنار پدرش است تا به همراه پدر سر حسین را به دجال جهانی تحویل دهد . همانهایی که به این انقلاب خیانت کردند و می خواهند برای انتخابات باز برگردند نیاز دارند تا امام ما را تخریب کنند . امام خامنه ای را که مردم بهتر از ایشان می شناسند و سخنانشان در تخریب امام خودشان را تخریب می کند، پس چاره ای ندارند تا پاره تن امام را تخریب کنند. چون مردم با این چهره مهذب و علمی آشنا نیستند پس تا مردم آشنا شوند شاید برخی ها تحت تاثیر قرار گیرنذ؟
بجانی ادامه داد: دشمن خود شروع کرده است من از رسانه ها و شخصیتها انتظار دارم تا مردم را تبیین گری کرده و چهره واقعی ایشان را برای مردم نشان دهند . اما بنده بعنوان یک طلبه و عضوی از جامعه حزب اللهی به راس جریان نفاق هشدار می دهم که ما نیز با تطبیق و مقایسه رسانه ای فرزندان آقا با آقا زاده جریان نفاق پشت پرده این تخریب ها را افشا خواهیم کرد. و این امر اتفاقا در تحکیم اتحاد نقش بسزایی دارد و منافی آرامش و وحدت نیست.

اخلاق انتخاباتی از نظر امام خامنه ای



*** هيچ چيزى از قانون بالاتر و عزيزتر نيست

حضرت آیت الله خامنه‌ای 19 دی ماه 1390 درباره اهمیت قانون‌پذیری می‌فرمایند: بايد مراقبت كنند. هيچ چيزى از قانون بالاتر و عزيزتر نيست. در دنيا معروف است، مي‌گويند قانون بد هم از بى‌قانونى بهتر است. بعيد نيست آدم اين را قبول داشته باشد؛ چون بى‌قانونى، هرج و مرج است؛ قانون بد لااقل يك ضابطه‌اى است؛ خب، انسان اصلاحش مي‌كند. خوشبختانه قوانين انتخاباتى ما قوانين خوبى است؛ ممكن است بعدها كاملتر و بهتر هم بشود.


***به شعار قانونگرایی تمسک کنید

رهبر معظم انقلاب دوم شهریور ماه 1376 تاکید می‌کنند: مسأله «قانونگرايى»؛‌ تا لحظه آخر، به اين شعار تمسّك كنيد و بدانيد كه قانونگرايى كار سختى هم هست؛ اما با وجود سختي‌هايش، در كوتاه مدّت و بلند مدّت، فوايدش از بى قانونى بهتر است.

البته اين حرف هم - همان طور كه عرض كردم - حرفى آسان است كه در مقام عمل دشواري‌هايى دارد. بعضى قانون را طورى عمل مى كنند كه اصحاب سبت عمل كردند!


***محيط جامعه‌ اسلامى بايد مثل يك مدرسه، محيط تعليم و تعلم باشد

ایشان 11 آذر ماه 1383 می‌فرمایند: هويت حقيقى جامعه، هويت اخلاقى آنهاست؛ يعنى در واقع سازه ى اصلى براى يك اجتماع، شاكله  اخلاقى آن جامعه است و همه چيز بر محور آن شكل مى گيرد. ما بايد به اخلاق خيلى اهميت بدهيم.

معظم له همچنین تاکید می‌کنند: محيط جامعه‌ى اسلامى بايد مثل يك مدرسه، محيط تعليم و تعلم باشد(9 اردیبهشت 1271)


***مایه آبروی اسلام باشیم

حضرت آیت الله خامنه‌ای 30 مرداد 1370 درباره الگو بودن جمهوری اسلامی برای سایر ملت‌ها عنوان می‌کنند: ما امروز به عنوان پاسداران و پرچمداران اسلام در دنيا معرفى شده‌ايم. ملت ما به عنوان كسانى كه به نام قرآن و به نام اسلام حركت كرده‌اند، در دنيا شناخته شده‌اند. بايد زندگى اين ملت، وضع معنوى و مادّى اين ملت، مايه‌ى آبروى اسلام بشود. دنيا بايد نگاه كند كه اسلام زندگى يك ملت را چه‌طور اداره مى‌كند؛ اسلام را از اين طريق بشناسد.


*** اگر شما توانستيد از اين گردنه عبور كنيد براى ملت‌هاى ديگر تجربه خواهد شد

رهبر معظم انقلاب همچنین 25 خرداد 1374 تصریح می‌کنند: اين نظام، نظام الهى است. ملت مؤمن ما، ملتى است كهن؛ اما جوان. امروز جوان، چهره‌ى اصلى اين ملت را تشكيل مى‌دهد. اين ملت جوان و پُرشور ايستاده است تا راه سعادتى را كه شروع كرده است به پايان ببرد و براى ملت‌هاى ديگر سرمشق باشد. اگر شما توانستيد از اين گردنه عبور كنيد كه بيشتر از نصف آن را تا به حال عبور كرده‌ايد براى ملت‌هاى ديگر تجربه خواهد شد.


***در انتخابات همه با كرامت رفتار كنند؛ چه آنهائى كه نامزد مي‌شوند، چه آنهائى كه طرفدار آنهايند

مقام معظم رهبری 19 دی ماه 1386 درباره ضرورت حفظ کرامت در انتخابات می‌فرمایند: در انتخابات با كرامت رفتار كنند همه؛ چه آنهائى كه نامزد مي‌شوند، چه آنهائى كه طرفدار آنهايند، چه آنهائى كه مخالف با بعضى از نامزدها هستند. جناح‌هاى مختلف كشور، بداخلاقى و بدگوئى و اهانت و تهمت و اين حرف‌ها را مطلقاً راه ندهند. اين از آن چيزهائى است كه اگر پيش بيايد، دشمن از او خوشحال مي‌شود.


*** رقابت مثبت و پرشور باید باشد اما با رعایت موازین اخلاقی

ایشان 15 دی‌ماه 1386 نیز می‌فرمایند: همه ى مردم از همه ى قشرها در اين مسئوليت بزرگ شركت كنند و در اين ميدان رقابت كه يك عرصه ى رقابت مثبت است - رقابت انتخاباتى، جزو رقابت‌هاى مثبت و داراى فايده و نفع است براى مردم؛ ميدان رقابت انتخاباتى است - همانطور كه من در يزد هم توصيه كردم، الان هم تكرار مي‌كنم، از بداخلاقي هاى انتخاباتى بايد بشدت پرهيز كنند؛ بدگويى كردن، اهانت كردن، تهمت زدن، براى عزيز كردن خود و يا نامزد مورد نظر خود، ديگران را و رقبا را در چشم مردم خوار كردن، اينها راه‌ها و روش‌هاى صحيح و اسلامى نيست. رقابت بايد باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعايت موازين اخلاقى.


***مسابقه انتخاباتی را با کارهای زشت و نامناسب همراه نکنید

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 31 اردیبهشت 1376 تاکید می‌کنند: مسابقه انتخاباتي، ضمن اين که يکي از جديترين کارهاي يک ملت است و به هيچ وجه جنبه شوخي و بازي در آن نيست و بسيار جدّي است؛ اما شبيه مسابقات ورزشي است. در مسابقات ورزشي همه تلاش مي‌کنند؛ اما کساني که اهل اخلاق و اهل فهمند، اين تلاش را با کارهاي زشت و نامناسب همراه نمي‌کنند.



***استفاده از "روش"  سالم و اخلاقی برای پیشبرد کارها و اهداف

ایشان 26 اسفندماه 1379 درباره اهمیت "روش" رسیدن به اهداف می‌فرمایند: در اسلام، روش‌ها بسيار مهمّند؛ روش‌ها مثل ارزش‌ها هستند. در اسلام همچنان که ارزش‌ها بسيار اهميت دارند، روش‌ها هم اهميت دارند و ارزش‌ها بايد در روش‌ها هم خودشان را نشان دهند. امروز اگر مي‌خواهيم حکومت ما به معناي حقيقي کلمه اسلامي باشد، بدون ملاحظه بايد در همين راه حرکت کنيم. مسؤولان بخش‌هاي مختلف، قواي سه گانه، مديران مياني، همه و همه بايد سعي شان اين باشد که براي کارها و پيشبرد اهدافشان، از روش سالم و اخلاقي استفاده کنند. استفاده از اين روش ممکن است در جايي ناکامي‌ها و دردسرهايي را هم به لحاظ کسب قدرت به وجود آورد؛ اما درعين حال اين متعيّن است که از نظر اسلام و از نظر اميرالمؤمنين، تشبّث به روش‌هاي غير اخلاقي به هيچ وجه صحيح نيست.


سایت خبرنگاران جوان

خاطره ی مقام معظم رهبری از 12 فرودین

سوال: ضمن تشکر از وقتى که در اختیار ما قرار دادید همان‌طور که مى‌دانید در آستانه‌ى فرا رسیدن هفتمین سالگرد استقرار نظام جمهورى اسلامى ایران هستیم. شش سال پیش در چنین روزى ملت ما با شرکت گسترده‌ى خود در رفراندم جمهورى اسلامى ایران به جمهورى اسلامى رأى آرى داد اگر در این زمینه مطلبى دارید و یا احیانأ خاطره‌ى شیرینى از آن روزها به یاد دارید براى ما بیان کنید.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
 
مطلب در باب روز جمهورى اسلامى و روز رفراندم خیلى زیاد است و البته خاطراتى هم از آن روز طبعاً داریم که لابد نمى‌شود همه‌ى آن مطالب را در این گفتار کوتاه آورد به طور خلاصه روز جمهورى اسلامى یک مقطع تاریخى بى‌نظیرى در تاریخ کشور ماست، زیرا که براى اولین بار بعد از صدر اسلام و پس از فَترَت کوتاه اولین سالهاى فتح ایران به دست مسلمین یعنى که در آن سالهاى کوتاه البته حکومتها تا حدود زیادى اسلامى بودند در طول این تاریخ ممتدى که کشور ما داشته، براى اولین بار بعد از آن فَترَت و بعد از آن دوران کوتاه صدر اسلام یک حکومتى اعلان شد، یک نظامى اعلان شد که داراى دو خصوصیت مردمى بودن و الهى بودن هست؛ یعنى جمهورى اسلامى.
 
اصلاً این خاطره را با هیچ خاطره‌اى در تاریخ کشورمان نمى‌شود مقایسه کرد. نقطه‌ى مکمل و متمم انقلاب بیست‌و دو بهمن بود یعنى خلاصه محصول بیست‌ودو بهمن روز جمهورى اسلامى روز دوازدهم فروردین بود.
 
از یک نظر دیگر هم روز جمهورى اسلامى بسیار مهم است و آن این‌که این اولین نمونه در دنیاى امروز هست که با مکتبها، نظامها، سیاستها، دیدگاههاى مختلف، شیوه‌هاى گوناگون حکومت را به مردم دنیا عرضه مى‌کند، دارد عرضه مى‌شود؛ این اولین نمونه‌اى است که مردم دنیا دارند مى‌بینند جمهوریهاى دیگرى که اعلان مى‌شود جمهوریهاى سوسیالیستى، جمهوریهاى به سبک دموکراسى غربى به انواع واقسامش هیچ کدام چیز جدیدى نیست اصل جمهورى هم چیز جدیدى نبود اما آن جمهورى‌اى که مبانى و ارزشهاى اساسى‌اش و قواعد اصلیش از اسلام گرفته شده این یک چیز بى‌نظیرى است.
 
یک خصوصیت دیگر هم در روز جمهورى اسلامى ما هست و آن این‌که آن روز عید فقط ما مردم ایران نیست، بلکه عید همه‌ى کسانى مى‌تواند باشد که مسلمانند، یعنى نزدیک به یک میلیارد جمعیت. آنها هم، یعنى ملتهاى مسلمان عادت کردند که اسلام را در حال دفاع در موضع انفعال، درحال انزوا ببینند. آن وقتى که یک ملتى در موضع تهاجم به قدرتهاى سلطه‌گر و تهاجم به نظامهاى بشرى ناقص قرارمى‌گیرد و اعلان یک جمهورى براساس اسلام مى‌کند این براى همه‌ى ملتهاى مسلمان مایه‌ى مباهات و سربلندى است خلاصه خصوصیات گوناگونى در روز جمهورى اسلامى هست.
 
خاطره، من البته در آن روز، روز رأى‌گیرى کرمان بودم از طرف امام یک مأموریتى به من محول شده بود که بروم بلوچستان و سر بزنم به شهرهاى بلوچستان و مردم آن‌جا را از نزدیک دیدار بکنم و پیام امام را براى آن مردم ببرم. پیام محبت و دلسوزى را که ملاحظه مى‌کنید از همان روزهاى اوّل امام به فکر افتادند که با این مستضعفین دورافتاده‌اى که به کلى فراموش شده بودند، حتى در نظام گذشته ملاطفت و محبت کنند و من را که آن‌جا سابقه داشتم آشنائى نسبتاً زیادى داشتم فرستادند آن‌جا براى این کار.
 
کرمان رسیده‌بودم من در راه بلوچستان که روز رأى‌گیرى بود، در فرودگاه بچه‌هاى حزب‌الهى و داغ کرمان آمدند، صندوق را آوردند چند تا صندوق بود، هر کدام مى‌خواستند که بیاورند من تویش رأى بیاندازم. آنها هم من را مى‌شناختند. یعنى سابق که کرمان رفته بودم و مردم کرمان با من آشنا بودند. من هم خیلى به مردم کرمان از قدیم علاقه داشتم مردم خیلى بامحبت و جالب بودند همیشه در چشم من. خیلى لحظه‌ى شیرینى بود براى من، آن لحظه‌اى که این رأى را من مى‌انداختم توى صندوق و مى‌دیدم آن شور و هیجانى را که مردم کرمان از خودشان نشان مى‌دادند در رأى دادن. بعد هم نشان داده شد که خب نودونه درصد آراء به جمهورى اسلامى آرى بود.
 
خاطره‌اى که فقط اشاره مى‌کنم مخالفتهایى است که با رأى‌گیرى به این شکل وجود داشت که از طرف جناحهاى مختلف این مخالفتها بود همه هم خودشان را بعدها نشان دادند. هم آن جناحهایى که بر مطبوعات کشور مسلط بودند، روشنفکرهاى چپ و نیمه چپ و لیبرال و التقاطى، اینها که مطبوعات آن روز را اطلاعات، کیهان آن روز را توى مشت داشتند که خب بحمدالله بعد همه ازاله شدند و روزنامه‌ى حسابى دیگرى هم نبود یعنى همین روزنامه‌ى جمهورى اسلامى که نبود روزنامه‌ى دیگرى هم که بشود مورد اتفاق باشد همین‌طور. هرچه دلشان مى‌خواست مى‌نوشتند. رفته بودند این‌جا و آن‌جا این روشنفکرهاى گروهکى سیاسى ملحد و نیمه‌ملحد از شخصیتهاى گوناگون نظر خواسته بودند که به نظر شما آرى یا نه درست است؟ یا بیائید چندجور حکومت را مطرح کنیم و رأى بگیریم. مقصودشان هم این بود که مردم را از آن یکپارچگى خارج کنند، اگرچه فرقى هم نمى‌کرد یعنى تأثیرى هم نداشت. اگر مردم خب طبیعى بود که به آن شیوه‌هاى دیگر رأى نمى‌دادند و به خصوص بعداز آنى که امام آنجور صریح فرمودند جمهورى اسلامى نه یک کلمه کم، نه یک زیاد، لکن آنها کار خودشان را مى‌کردند به امید این‌که شاید بتوانند شکاف بیندازند این رأى زیاد مردم را کم کنند، رأى را تقسیم کنند از این کارها مى‌کردند و اوضاعى داشتیم ما در شوراى انقلاب با آن جناح لیبرال و به اصطلاح ملى‌گرا که بیشترین خصوصیتشان مخالفت با خط اصیل انقلاب بود که این شیوه‌اى را که بعد هم انجام گرفت این شیوه را اثبات کنیم که این شیوه‌ى درستى است.

http://rajanews.com/Files_Upload/88757.jpg

از تو به یک اشاره

افسران - بر هر که مخالفت کند مولا را ...

با عشق علی حماسه ها می سازیم
حیفا و تل آویو فنا می سازیم
در عرصه اقتصاد ما بیداریم
کشور به سیاست علی می سازیم
در صحنه انتخاب مرد اصلح
بر عاشق و دلسوز علی می نازیم
در خط ولایت فقیه ما امسال
یک دولت پیرو ولی می سازیم
بر هر که مخالفت کند مولا را
با نغمه یا سید علی می تازیم....

دردی که هیچ کس جز علی نفهمید

چادرت خاکی شد و زمین خجالت کشید از ناتوانی اش …وتو آنجا که تنها شدی در کوچه های مدینه

نمیدانم چقدر در دلت قرآن میخواندی که چادرت را …دست نامحرم تو را … وچشم هایی که می گشت

به دنبال مردی با غیرت … چشم هایی که پر از اشک بود اشکی که قطره قطره اش به رنگ درد بود…

دردی که هیچ کس جز علی نفهمید…

افسران - یا فاطمه الزهرا (س) اشفعی لنا فی الجنه

با خاک یکسان کردن یک شهر یعنی چی ؟؟؟


آیا تا بحال آیات ابتدایی سوره ی بنی اسرائیل را با دقت خوانده اید ؟؟؟

وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ
خداوند ابتدا درباره ی شکست سنگین یهودیان پس از فساد اول سخن می گوید. آنگاه از پیروزی آنها پس از شکست خبر میدهد. اما فساد دوم که همراه با نابودی کامل آنها در سرزمین فلسطین است:
" هنگامی که این وعده دوم فرا میرسد گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره میشوند، آن چنان بلائی به سرتان میآورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما میبارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).
آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما میگیرند" و در آن داخل میشوند همانگونه که بار اول داخل شدند" (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ)
آنها به این هم قناعت نمیکنند، "تمام بلاد و سرزمینهایی را که اشغال کردهاند درهم میکوبند و با خاک یکسان می کنند" (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً)

پ.ن:حالا بار دیگر جمله ی رهبری را مرور کنید...
"گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حمله‌ی نظامی میکنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد."(اول فروردین 92)

دقت کردید «با خاک یکسان کردن» یک شهر یعنی چه؟

افسران - با خاک یکسان کردن یک شهر یعنی چی ؟؟؟

 

سخنان امام خامنه ای درباره موسیقی

من نمى‌توانم به‌طور مطلق بگويم كه موسيقى اصيل ايرانى، موسيقى حلال است؛ نه، اين طور نيست. بعضى خيال مى‌كنند كه مرز موسيقى حلال و حرام، موسيقى سنّتى ايرانى و موسيقى غيرسنّتى است؛ نه، اين‌طورى نيست.
خواننده خوب جبهه ی مستضعفین کجاست؟

بنده گاهى اوقات كه مى‌بينم نوجوانى را به تلويزيون مى‌آورند كه از صداى خوبى برخوردار است، دلم مى‌لرزد كه آيا بناست اين نوجوان، فردا، پس فردا خواننده‌ى خوبِ جبهه‌ى مستضعفين و جبهه‌ى حق شود، يا قرار است به خود و مادر و پدرش پولى بدهند، بعد هم ببرندش و يك استوديوى مجّانىِ پر زرق و برق در اختيارش بگذارند و يكى ديگر بر خيل آدم‌هاىِ ناباب اضافه كنند؟
بيانات در ديدار هنرمندان و مسئولان فرهنگى كشور
۲۲/۰۴/۱۳۷۳

تذکر جدی به وزیر علوم دولت اصلاحات

من به ایشون (دکتر معین) گفتم، من اعتراض دارم. یه چیزهایش عکس شده. یعنی الان در دانشگاه‌های کشور ترویج موسیقی میشه. نباید بشه. ترویج موسیقی یک کاریست بر خلاف مذاق اسلام. درسته که هر نوع موسیقی حرام نیست. اما ترویج موسیقی به این معنی نیست که می‌روند یک نوع موسیقی که حرام نیست را می‌گردند با دقت پیدا می‌کنند اون را تعلیم می‌دهند و ترویج می‌کنند. این نیست، بلکه درست عکس این است. در موارد بسیاری عکس این است.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و اعضای شورای انقلاب فرهنگی
۱۳۸۲/۱۰/۲۳

بهترین خواننده و موسیقدان باید برای انقلاب باشد

براى تهيه و تنظيم آهنگ‌هاى انقلابى، آهنگ‌هاى اسلامى و طرح ارزش‌هاى اسلامى، از بهترين موسيقيدان‌ها و بهترين خوانندگان استفاده بشود. در اين غزليات، چه‌قدر چيزهاى خوب از اين قبيل وجود دارد.
بيانات در ديدار با اعضاى شوراى سياستگذارى صدا و سيما
۱۴/۱۲/۱۳۶۹

موسیقی بهترین وسیله انتقال ادبیات

وحدت نسل‌هاى مختلف، با ادبيات حاصل مى‌شود؛ يعنى با شعر، با كلام، با سخن. البته هنر - و يكى از اجزاى آن، يعنى همين موسيقى‌يى كه شما گفتيد - يكى از بهترين وسايل انتقال ادبيات است.
بيانات در ديدار اعضاى گروه ادب و هنر صداى جمهورى اسلامى ايران‌
۰۵/۱۲/۱۳۷۰

موسيقى يكى از حقايق عالم است

موسيقى يكى از حقايق عالم است. حالا اين موسيقى‌يى كه جزو حقايق عالم است، آن چيزى نيست كه انسان را از حقايق عالم غافل مى‌كند و در پندارها و خيالات و توهمات و احياناً در شهوات غرق مى‌كند.
بيانات در ديدار اعضاى گروه ادب و هنر صداى جمهورى اسلامى ايران‌
۰۵/۱۲/۱۳۷۰

هویت ملی و اصالت ایرانی باید در موسیقی باشد

از پخش‌ موسيقی‌ مبتذل‌ و لهوی‌ بويژه‌ آنچه‌ در اين‌ رشته‌ی‌ هنری‌، فاقد هويت‌ ملی‌ و اصالت‌ ايرانی‌ است‌، پرهيز شود. موسيقی‌، ابزاری‌ است‌ كه‌ می‌تواند حرام‌ و می‌تواند حلال‌ باشد. نوع‌ حلال‌ آن‌ بدرستی‌ شناسائی‌ و برابر نظرات‌ روشنگر امام‌ راحل‌(طاب‌ ثراه‌) در معرض‌ استفاده‌ قرار گيرد و در اين‌ باره‌، بيشتر، از هنر اصيل‌ ايرانی‌ كه‌ با ساخت‌ روحی‌ و عاطفی‌ مردم‌ ما همخوان‌ و همنوا است‌ كار گرفته‌ شود.
انتصاب آقای‌ دكتر علی‌ لاريجانی‌ به‌ سمت‌ رئيس‌ سازمان‌ صداوسيما
۲۴/۱۱/۱۳۷۲

الهاء و غافل کردن از خدا در موسیقی لهوی

ببينيد، آن موسيقى‌يى كه انسان را غافل مى‌كند و داخل خلسه‌ى شهوانى مى‌برد، حرام است؛ چه موسيقى ايرانى باشد، چه موسيقى فرنگى باشد، چه موسيقى هندى باشد، چه موسيقى عربى باشد؛ فرقى ندارد. آن چيزى كه در اسلام ممنوع است، اين است؛ حالا شما ببينيد چگونه چنين موسيقى‌يى به‌وجود مى‌آيد. البته اين چيزى كه من گفتم، جزو معيارهاى شناخته شده و جزو آن موضوعات حقوقى و فقهى ما نيست؛ من دارم لب و عصاره‌ى مطلب را به شما مى‌گويم. الهاء، يعنى كسى را غافل كردن و از خود بى‌خود كردن. غافل كردن از چه؟ انسان از درد دندان كه غافل بشود، خوب است؛ اين‌كه بد نيست. الهاء، يعنى غافل كردن از آن جهت و هدف و حركت و راه خودش، و به تعبير اسلامى و دينى - كه مربوط به همه‌ى اديان است؛ اين تنها مربوط به اسلام هم نيست - غافل كردن از خدا.
بيانات در ديدار اعضاى گروه اجتماعى صداى جمهورى اسلامى ايران‌
۱۳۷۰/۱۱/۲۹

موسیقی لهوی ضد نوآوری است

اينها هم همه‌اش دنبال چيزهاى عجيب و غريب قديمى هستند و واقعاً نوآورى ندارند؛ اشكال كارشان اين است! خيال مى‌كنند نوآورى همين است كه مثلاً يك ذره مردم را به چيزهاى طرب‌انگيزِ لهوآميزى سرگرم كنند؛ درحالى‌كه موسيقى مى‌تواند لهوى نباشد. خود معناى لهو، يعنى غافل كننده. آيا خوب است كه آدم غافل بشود؟ غفلت كه چيز خوبى نيست. واقعاً اين‌طور باور شده كه موسيقى بايد لهوآميز باشد! لهو، يعنى غافل شدن. غافل شدن از چه؟ از همه چيز؛ در رأسش خدا، و بعد هم از زندگى غافل شدن، از هدف‌ها غافل شدن، از حركت غافل شدن. آيا واقعاً موسيقى اين است؟! موسيقى بايد اين‌طورى باشد؟!
بيانات در ديدار اعضاى گروه دانش صداى جمهورى اسلامى ايران‌
۱۵/۱۱/۱۳۷۰

موسیقی همراه با مسکرات!

كسانى بوده‌اند كه براى اين‌كه اصلاً از حقايق زندگى غافل بشوند، به موسيقى پناه مى‌بردند؛ اسلام اين را نمى‌پسندد؛ اسلام مى‌خواهد ما را به متن زندگى برگرداند. اسلام، غافل شدن و غرق شدن و رفتن در توهمات و پندارها و گيج شدن و از حقايق زندگى غافل ماندن را اصلاً قبول ندارد و نمى‌پسندد. قاعدتاً آن‌طور موسيقى هم با مسكرات همراه است؛ يعنى مكمل هم هستند! اين‌گونه موسيقى‌يى كه من مى‌گويم، ضد آن است؛ اصلاً در جهت مقابل موسيقى لهوى است. موسيقى حلال، بيدار كننده و هشيار كننده است.
بيانات در ديدار اعضاى گروه ادب و هنر صداى جمهورى اسلامى ايران‌
۰۵/۱۲/۱۳۷۰

موسیقی اصیل ایرانی ِ حرام

من نمى‌توانم به‌طور مطلق بگويم كه موسيقى اصيل ايرانى، موسيقى حلال است؛ نه، اين طور نيست. بعضى خيال مى‌كنند كه مرز موسيقى حلال و حرام، موسيقى سنّتى ايرانى و موسيقى غيرسنّتى است؛ نه، اين‌طورى نيست.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان

در دومين روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان)
۱۳/۱۱/۱۳۷۷

سه عيب عمده‌ى موسيقى قبل از انقلاب‌

موسيقىِ قبل از انقلاب، از لحاظ ارزشى، سه عيب عمده داشت... يكى اين بود كه در بخشى از موسيقي‌ها، در انتخاب مضمون و قالب، گرايش تند و ميل شديدى به ابتذال بود. قالب‌هاى موسيقى و زبان شعر، هر دو ايرانى بود؛ اما اين تصنيف‌ها، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ فنى مبتذل بود؛ به طورى كه وقتى يك موسيقيدان مى‌ديد آهنگ را اين‌گونه مى‌شكنند و خراب مى‌كنند و از اين وسايل، بد استفاده مى‌شود و در شكلهاى نامناسبى، از اين و آن تقليد مى‌كنند، ناراحت بود....

عيب دوم اين كه گرايش شديدى به موسيقى غربى بود. عيب سوم اين بود كه موسيقى سالم و سنتى و فنى كلاسيك ايرانى، در خدمت محتواهاى بد و فاسد كننده قرار مى‌گرفت.

كه از همه بدتر، آن اولى است، و از همه كم ضررتر، آن دومى است. يعنى گرايش به موسيقى غربى، چيز بدى است؛ اما نه به بدى صرف موسيقى ايرانى در راه‌هاى بد. اى بسا يك موسيقى غربى باشد كه در آن، هيچ‌گونه ابتذال و فساد و زن‌بارگى و پستى و دنائت بشرى نيست؛ بنابراين، اگر چنين چيزى پيدا بشود، ولو غربى هم باشد، ايرادى ندارد. اين، بهتر از آن موسيقى به اصطلاح سنتى است.
بيانات در ديدار با اعضاى شوراى سياستگذارى صدا و سيما
۱۴/۱۲/۱۳۶۹

خط کشی بین موسیقی حلال و حرام سخت است

واقعاً يكى از مشكلات، اين مسأله‌ى موسيقى است. خيلى سخت است كه ما بتوانيم خطى بكشيم و بگوييم اين‌جا مرز است؛ اما من مى‌خواهم بگويم كه مصداقهاى واضح دارد. بين آن ساز و آواز حلال و طيب و طاهر، با آن ساز و آوازى كه مكروه و يا حرام است، خط دقيقى نكشيده‌ايم كه مثلاً بگوييم اين يكى، اين مقدارش كه بالا رفت، يا اين ساز كه اضافه شد، خراب گرديد. به اين دقت نمى‌توانيم؛ اما بالاخره در اين طيف وسيع، دو نقطه وجود دارد كه يكى قطعاً حلال و يكى قطعاً حرام است.
بيانات در ديدار با مسؤولان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران‌
۰۷/۰۵/۱۳۶۹
 
 

گوشه ای از زندگینامه رهبری

برای دریافت پوستر "میثاق طلبگی" (گوشه ای از زندگینامه مقام معظم رهبری) روی عکس زیر کلیک کنید.

شیعیان سید علی داریمو بس.

شعر زیبایی تقدیم به مقام معظم رهبری - شیعیان سید علی داریم و بس

اینجا ایران است...

اینجا ایران است .
حاکمش نائب امام زمان است .
پاکترین رهبر جهانست .
قدرت جوانانش کابوس اهریمنان است .
اینجا اجناس گران است،چونکه تحریم دشمنانست
.

پ.ن:این تصویر به دیدار حضرت آقا با زنان مسلمان از کشور های خارجی مربوط میشه روی کاغذی که دست خانوم هست نوشته:

الهی خذ من عمری وزد فی عمر امامی

خدایا از عمر من بگیر وبه عمر امامم بیافزای

نقاشی حضرت آقا

چرا ماهواره؟!

 

چند وقت پیش به یکی گفتم:دلیلت واسه داشتن ماهواره چیه؟!

گفت:برو بابا.مث کبک سرتو کردی زیر برف خبر نداری دور و ورت چه خبره....! دلت خوشه اخبار میبینی...
تا تلویزیون ایرانو روشن می کنی حرفش همینه:افتخار دیگر برای ایران در حوزه علمی وفناوری،بحران اقتصادی در آمریکا واروپا چه میدونم چرندیات دیگه.نمی فهمی دیگه...توی یه فضای بسته نگهت داشتن نمی فهمی چه ظلمی بهت میشه!!!!

گفتم: آره تو راس میگی فقط یه سوال ،ما ماهوراه نداریم جدیدنا تو ماهواره از سوزوندن بچه مسلمونا تو میانمار،کشتار مردم سوریه حرفی زدن؟! راسی این دفعه چقدر مهمات از اسراییل وآمریکا به سوریه واسه به اصطلاح انقلابیون فرستادن؟!!!!!!

عکس هایی از هولوکاست میانمار که در سایت های ایرانی پخش نشد 18+

 
 
Massacre of Muslims in Myanmar

 

سرباز و فرمانده

این روزها به بعضی دوستان هم‌فکر می‌گویم زود قضاوت نکنیم و موضع نگیریم.
مواظب باشیم تکمیل کننده پازل دشمنان داخلی و خارجی نباشیم، در زمین آنها مهره نباشیم. صلاح در سکوت است و چشم دوختن به دهان رهبر...

می‌گویند: سرباز باید جلوتر از فرمانده باشد!!!

می‌گویم: درست.
ولی نه در تدبیر؛
در سربازی، در جانبازی، در فدا شدن...

...
ولی گاهی برخی از ما، جایمان را با فرمانده اشتباه می‌گیریم!!!
و اکثراً نه عمداً، بلکه سهواً و آن‌هم به دلیل عدم درست دیدن صحنه‌ی مبارزه.

برگرفته از وبلاگ خاکریز بچه مسلمون

نون یا چوب؟

کسانی که نون این نظامو می خورن و به پاش نمی مونن

بدونن ما چوب این نظامو می خوریم تا به پاش بمونیم.

تا:

بازهم نامه های بی سلام ننویسند به اماممون