علم بهتر است یا ثروت؟

جمعیّت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) در پاسخ گفت:
«علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون، فرعون، هامان و شدّاد.»
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود، بلافاصله پرسید:
ـاباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: «بپرس!» مرد که آخر جمعیّت ایستاده بود، پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند؛ ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.»
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد و امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است؛ ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!»
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت ‌علی(ع) در پاسخ به آن مرد فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.»
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدّتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی(ع) در پاسخ به او فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند؛ ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.»
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجّب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیّت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیّت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیّت کرد و گفت: «علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، امّا ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.» مرد ساکت شد.
همهمه‌ای در میان مردم افتاد، چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجّب مردم گاهی به حضرت‌ علی(ع) و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی(ع) وارد مسجد شده بود و در میان جمعیّت نشسته بود، پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام(ع) فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود؛ امّا علم هر چه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.»
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام(ع) در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند؛ ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.»
سکوت، مجلس را فرا گرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که ... نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
ـیا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسّمی بر لب داشت، فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند؛ امّا علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.»
نگاه‌های متعجّب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاه‌های متعجّب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی(ع) مردم به خود آمدند:
«علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبّر دارند، تا آنجا که گاه ادّعای خدایی می‌کنند؛ امّا صاحبان علم همواره فروتن و متواضعند.» فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیّت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام(ع) را شنیدند که می‌گفت: «اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.»

 

پ.ن: بچه شیعه ها!تو دوره زمونه ای که بی دینا سوپ جنین میخورن و صهیونیست ها وحشیانه قتل عام می کنند و مثل سگ هار به جون مردم دنیا می افتند و مسیحیان از هم جنسگرایی در واتیکان صحبت می کنند و مفتی های وهابی روشن کردن کولر و شستن گوشت و ... رو حرام میدونن به شیعه بودن خودتون واینکه چنین امامی مولا و سرورتونه ببالین.

پس کی میخواد تو رو جمع کنه!؟

دختر برای حل مسئله استاد رفت پای تخته; لبه چادرش روی زمین کشیده میشدپسر یه چشمک به دختر پشت سری انداخت روشو برگردوند و با نیشخندی گفت:
بچه ها به شریفی بسپریم
لازم نیس امروز کلاس رو جارو بزنه (خنده کلاس)
دختر خیلی جدی و آروم برگشت و رو به پسر گفت:
پس کی میخواد تو رو جمع کنه!؟
همون صداها این بار بلندترخندید!!!

 

http://media.afsaran.ir/siCBid_535.jpg

اندر حکایت شب و روز عاشورا

افسران - شب عاشورا...روز عاشورا

چرا هر بار وایمیسی و از شوهرت کتک میخوری؟

بهش گفتم: چرا هر بار وایمیسی و از شوهرت کتک میخوری؟

گفت: اگر خودمو نندازم جلو، شروع می‌کنه

خودش رو می‌زنه، اونقدر می‌زنه تا داغون شه،آخه موجیه

دست خودش نیست ... !

http://www.parvanegan.com/up/uploads/13601534631.jpg

 

شنل قرمزی ها

چادر مشکی تو

برایت امنیت می آورد
خیالت راحت،
گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...

در یک دقیقه


✔ در یک دقیقه شما میتوانید سوره فاتحه رو پنج بار بخوانید و به بیشتر از ۷۰۰۰ حسنه دست یابید.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید سوره اخلاص رو ۱۵ بار بخوانید زیرا برابر است با خواندن قرآن ۵ بار.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید ۲۰ بار لا اله الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کل شی ء قدیر را بگوید و اجر آن برابر است با آزاد کردن ۸ برده در راه خدا از فرزندان اسماعیل.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید ۱۰۰ بار سبحان الله و بحمده بگویید و هر کس آن را در یک روز بگوید گناههایش آمرزیده میشود حتی اگر به اندازه کف دریا باشد.

✔در یک دقیقه شما میتوانید بیشتر از ۴۰ بار لا حول و لا قوة الا بالله بگویید و آن گنجی از گنجهای بهشت است.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید بیشتر از ۱۰ بار سبحان الله و بحمده،عدد خلقه ، و رضا نفسه ،و زنة عرشه ، و مداد کلماته بگویید و این کلمات اجرشان برابر است با اجر چندین بار تسبیح کردن و ذکر گفتن.

✔در یک دقیقه شما میتوانید ۱۰۰ بار استغفر الله و اتوب الیه بگویید و استغفار سبب آمرزش و وارد بهشت شدن و دفع بلا و ریزش باران و زیاد شدن مال و فرزند میشود.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید ۲۰ بار بر رسول الله صلی الله علیه و سلم صلوات بفرستید پس خداوند ۲۰۰ بار بر شما صلوات میفرستد.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید بیشتر از ۵۰ بار سبحان الله و بحمده سبحان الله العظیم بگویید و این دو عبارت نزد خداوند دوست داشتنی و بر زبان سبک و آسان و درمیزان اعمال سنگین میباشد.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید بیشتر از ۲۵ بار سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر بگویید و این کلمات بهترین گفته نزد خداوند هستند.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید تقریبا ۵۰ بار لا اله الا الله بگویید.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید دست ها را بلند کنید و دعا کنید زیرا که دعا یا استجابت میشود یا بلایی را دور میکند یا حفظ میشود برای روز قیامت.

✔ در یک دقیقه شما میتوانید نهی از منکر یا امر به معروف کنید یا برادری را نصیحت یا با غم دیده ای درد دل کنید یا به افرادی سلام کنید و دست بدهید.

افسران - طرح بهره برداره در یک دقیقه

کوهان شتر

این روزها کسانی را میبینم کـﮧ خیلـے برایمـ آشنآیند.

همآنها کـﮧ براے رسیدלּ بـﮧ سایز ایده آل سرشآشاלּ یک قابلمـﮧ پشت سر خوב گذاشته اند

کلیپس هایشاלּ را میگویمـمیشناسمشاלּ؟


ایناלּ

هماלּ هایے هستندکـﮧ پیامبرماלּ(ص)

خیلـے وقت ها پیش

وعده آمدنشاלּ را בاבه بوב

ایناלּ

هماלּ هایی هستند

کـﮧ رسول خدا(ص) گفته بوב :

نمازهایشاלּ قبول نیست!

هماלּ ها کـﮧ آنقدر بے بهره اند کـﮧ

حتی بو ے بهشت

بوی بهشت که از فآصله ی بسیار בور

قابل احساس است حس نمیکنند

حتما گنآه بزرگیست

کـﮧ قرارست این چنین مجازات شوند!


افسران - امان از این کلیپس ها...............

یک تندروی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت !

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود .
سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می اید و میگوید :

فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی؟

فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند :

یک تندروی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت !

من و شما چقدر پای حرف اماممان ایستاده ایم؟

غواص به فرمانده اش گفت:
اگر رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم، من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت اگه مطمئن نیستی میتونی برگردی.
غواص جواب داد نه، پای حرف امام ایستادم.
فقط می ترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه.
آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الآن هم خواهرم رو سپردم به همسایه ها تا تو عملیات شرکت کنم.
والفجر8 ،اروند رود وحشی ، فرمانده تا داد زد یا زهرا (س)،

غواص اولین نفری بود که تو آب پرید !

اولین نفری بود که به شهادت رسید!

افسران - من و شما چقدر پای حرف اماممان ایستاده ایم؟


دیر اومدی زود میخوای بری؟

دانشجو بود و جوان، آمده بود خط.

داشتم موقعیت منطقه را برایش می‌گفتم که برگشت و گفت: «ببخشید، حمام کجاست؟»

گفتم: حمام را می‌خواهی چکار؟

گفت:
می‌خواهم غسل شهادت کنم.

با لبخند گفتم: دیر اومدی زود هم می‌خوای بری. باشه! آن گوشه را می‌بینی آنجا حمام صحرایی است.

بعدش دوباره بیا اینجا. دقایقی بعد آمد. لباس تمیز بسیجی به تن داشت و یک چفیة خوشگل به گردن. چند قدم مانده بود که به من برسد یک گلوله توپ زیر پایش فرود آمد...

پر بزن

کاملا با ربط : گفت به سلامتیه اون راننده تاکسی که توی این گرما کولر ماشین ش رو برای چادری ها روشن می کنه. گفتم نه! به سلامتیه اون بانوی چادری که اگر کولر هم براش روشن نکنن بازم به چادرش افتخار می کنه.

 

افسران - چادری ها...

خاطره ای از شهید صیاد شیرازی

هر چی از پشت در آشپزخونه خواهش کردم فایده نداشت.
درو بسته بود و می گفت:" چیزی نیست الان تموم میشه".
وقتی اومد بیرون دیدم آشپزخونه رو مرتب کرده، کف آشپزخونه رو شسته ، ظرف ها رو چیده سر جاشون، روی
اجاق گاز رو تمیز کرده و خلاصه آشپزخونه شده مثل یه دسته گل.

گفتم:" با این کارها منو خجالت زده می کنی".
گفت:" فقط خواستم کمکی کرده باشم".

افسران - یه دسته گل...

دلخوری از شهید همت

یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیرعقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر 30 پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: حاجی یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم
حاج همت گفت: بفرمائید، چه دلخوری!
امیر عقیلی گفت: حاجی شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش، از کنار ما که رد می شوی، یک دست تکان می دهی و با سرعت رد می شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی های خودتان که رد می شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می دی، بوق می زنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده می شوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می شوی و میروی.
رد میشی اصلا مارو تحویل نمی گیری حاجی، حاجی بخدا ما خیلی دل مان میاد. حاج همت این ها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاه های شما که رد می شوم، این دژبان های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی ها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آرو آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند،بعد ایست میدهند، بعد تیر هوائی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند. ولی این بسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده بهشان مرتب چراغ میدم، سرعتم رو کم میکنم، هنوز بیست متر مانده پیاده می شوم و یک دستی تکان میدهم و دوباره می خندم و سوار می شوم و باز آرام از کنارشان رد می شوم.
آخر این بسیجی ها مشکوک بشوند؛
اول رگبار می بندند.
بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند.
یک خشاب و خالی می کنند، بابای صاحب بچه را در می آورند، بعد چند تا تیر هوائی شلیک می کنند و آخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد می زنند ایست.
این را که حاجی گفت: بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد. حالا نخند کی بخند.....

افسران - خنده خاکی شهید همت

کوتاه نوشت هایی از شهید بهشتی

× به بهشتی گفته بود« میخواهم مقداری از وقت خانه را بزنم کار پژوهشی قرآنی کنم.» بهشتی گفته بود«« همین که به خانواده میرسی کار قرآنی میکنی. میخواهی از عملت بزنی.» بلند هم گفته بود.


آمدند گفتند«مناظره میکنیم،فقط هم با بهشتی.» 8 نفر بودند آخر جلسه گفته بودند« میشود خواهش کنیم پخش نکنید؟»



× قرار بود قانون اساسی بنویسند. گفت برایشان رختخواب خریدند. شبها همانجا میخوابیدند. طبقه دوم مجلس خبرگان.



× خوش پوش بود. خوش تیپ بود. هرروز هم می ایستاد،بلند اذان میگفت.هرروز حمام میکرد. لباس اتو شده می پوشید و عطر یاس میزد،کفش واکس زده می پوشید،کسی هم که از قبل ندیده بودتش از تمیزیش می فهمید که او است. میگفت یک روحانی باید در نهایت پاکیزگی باشد.

منبع : کتاب صد دقیقه تا بهشت

 

افسران - بهشتی هم بهشتی شد ...

خاطرات یک سرباز عراقی

یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم.
آوردنش سنگر من. خیلی کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟»
سرش را تکان داد. گفتم: « تو که هنوز هجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، امام خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد. با لحن فیلسوفانه ای گفت:
« سن سربازی پایین نیومده ، سن عاشقی پایین اومده.»

خاورمیانه روی انگشت این مرد میچرخد

حاج قاسم سلیمانی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده نیروی قدس سپاه است. وی اهل شهر رابر در استان کرمان می‌باشد. او در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود.
وی بارها از جانب آمریکا متهم به دخالت در امور عراق شده‌است. و واشنگتن پست او را از مهمترین سیاست گذاران سیاستهای خارجی ایران می‌داند.
وی در ۴ بهمن ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشکری دریافت کرد.
مقامات وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا وی را متهم به همکاری با نیروهای امنیتی سوریه در جریان اعتراضات در این کشور و سرکوب مخالفان بشار اسد کرده‌است. در پی این اتهام وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا وی را تحریم کرده‌است.
پس از تکرار بسیار نام قاسم سلیمانی در رسانه‌های جهان، خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر ساخت که از احتمال ترور وی توسط دولت آمریکا پرده بر می‌داشت. بر اساس این خبر جک کین فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست استماع کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، گفت: چرا آنها را به قتل نرسانیم؟ آنها قریب به هزار آمریکایی را کشته‌اند، چرا ما عامدانه آنها را ترور نکنیم؟ نمی‌گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد می‌دهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آنها اعمال کنیم. همچنین رویل مارک گریچ از کارشناسان موسسه به دفاع از دموکراسی اظهار داشت: آنان به اندازه ما دارای منطق نیستند، فکر نمی‌کنم بتوانید بدون به قتل رساندن یکی از آنها، مرعوبشان کنید. قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر می‌کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید! به گزارش خبرگزاری فرانسه در ادامه این اظهارت برخی از نمایندگان آمریکایی اعلام کردند ما انجام هرگونه اقدامی درباره ایران را دور از ذهن نمی‌دانیم اما از ابراز موافقت با اظهارات جک کین سر باز زدند.


 


 
 
 

http://www.ibelieve.ir/wp-content/uploads/2013/03/haj_Ghasem_Soleimani.jpg

 
 
 

 
 
 
http://negar.charchoob.com/wp-content/uploads/IMAGE634561895341728520.jpg
 
 
 
 در سال ۷۶ و در دیدار اعضا و مسئولان ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران و ۸ هزار شهید استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان مقام معظم رهبری خطاب به سردار سلیمانی که در آن مقطع فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان بوده است، فرمودند:
 
خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید.
شما شهید زنده هستید.
بله، شما هم شهیدید.
شما بارها در میدان جنگ به شهادت رسیدید.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین در سفر خود به استان کرمان در سال ۸۴ و در دیدار با خانواده‌های شهدای استان کرمان این جمله را خطاب به سرداران حاضر در این جلسه بیان فرمودند:


و چه آنهایى که به جبهه‏‌هاى جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‏ى نیروى خودشان را صرف کردند، اما خداى متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان براى کشورشان و دنیاى اسلام ادامه پیدا کند.
 سردار سلیمانى هم ایثارگر است، او هم یک شهید است، سردار رئوفى هم همین‏طور؛ سردار احمدیان هم همین‏طور. این سرداران، شهید زنده‏اند؛ به شرطى که این راه را ادامه دهند. البته این شرط و شروط براى همه است

 
و اما دو کلیپ بسیار زیبا و دیدنی از حاج قاسم سلیمانی:
 
 
 
 
پ.ن:منتظر کلیپ های دیگری از این شهید زنده باشید

شبی که سید حسن نصرالله تا صبح گریست

به گزارش جهان، وبلاگ خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان نوشت: بعد از پیروزی ارتش سوریه در باز پس‌گیری شهر استراتژیک القصیر و استمداد از حزب الله لبنان در نقشه هجوم و عملیات و پاکسازی، نیروهای تکفیری بسیار از دست حزب الله و شیعه عصبانی شدند؛ با صدور فتواهای مختلف خون شیعه را حلال اعلام کرده و گفتند حتی در خارج از سوریه باید شیعیانی را که حامی حزب الله هستند کشت.

برای جبران آبروی از دست رفته و کسب روحیه، برنامه حمله به روستاهای شیعه نشین را آماده و اجرا کردند؛ در منطقه دیرالزور که از همان اول در دست تروریست‌ها بود به روستای حطله حمله کردند.

اخبار حمله به روستا را با کمال وقاحت و وحشیگری و افتخار منتشر و به قتل 60 شیعه اعتراف کردند؛ خصوصاً قتل سیدی که با فرزندانش سر بریده شد؛ خبر کشتار از منابع تروریست‌ها بود و به سرعت در دنیا منتشر شد؛ وقتی این خبر به سید حسن نصرالله رسید آن شب تا صبح گریست؛ اما چند روزی است اطلاعات موثقی توسط حزب الله منتشر شده که داستان کشتار را زیر سوال می‌برد.

این روستا در اصل سنی نشین است اما بسیاری از آنها مدت‌هاست که شیعه شده‌اند؛ با هجوم تروریست‌ها، مردم سنی روستا که از وحشیگری زامبی‌های خارجی خبر داشتند از شیعیان دفاع کردند و نگذاشتند تروریست‌ها وارد منازل شوند.

درگیری اندکی رخ داد و تعداد واقعی کشته‌ها را 6 نفر اعلام کرده‌اند؛ درحالیکه منابع حزب الله تعداد آن‌ را کمتر هم می‌دانند؛ کل داستان، عملیات شیعه کشی‌ای بوده که می‌خواستند اجرا کنند و موفق نشدند اما نتیجه‌ای را که انتظار داشتند منتشر کردند!

سید حسن عزیز چقدر خون دل می‌خورد این روزها؛ دعا کنیم برای دل مهربانش؛ به راستی که مردان حق، همگی شیران روز و زاهدان شب‌اند و با دشمنان سرسخت و مقتدر و با دوستان مهربان‌اند.

حواست باشد

حواست باشد ..

داریم جایے " زنـدگـے " میکنیم کـہ.. بے بندوبارے 【 مـُـــد 】 اســت (!)..

بے آبرویــی 【 کــلاس】 اســـت (!)..

استفتاء زیر نظر مقام معظم رهبری درباره ماهواره

خرید و نگهداری و استفاده از دستگاه گیرنده برنامه‏های تلویزیونی از ماهواره جایز است؟ و اگر دستگاه گیرنده مجانی به دست انسان برسد چه حکمی دارد؟

دستگاه آنتن ماهواره‏ای از این جهت که صرفا وسیله‏ای برای دریافت برنامه‏های تلویزیونی است که هم برنامه‏های حلال دارد و هم برنامه‏های حرام، حکم آلات مشترک را دارد. لذا خرید و فروش و نگهداری آن برای استفاده در امور حرام، حرام است و برای استفاده‏های حلال جایز است.

ولی چون این وسیله برای کسی که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏های حرام را کاملا فراهم می‏کند و گاهی نگهداری آن مفاسد دیگری را نیز در بر دارد، خرید و نگهداری آن جایز نیست مگر برای کسی که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمی‏کند و بر تهیه و نگهداری آن در خانه‏اش مفسده‏ای هم مترتّب نمی‏شود. لکن اگر قانونی در این مورد وجود داشته باشد باید مراعات گردد.

خون های زیادی برای پایمال کردن باقی مانده است!

آفرین خواهر عزیزم!

آفرین به بی حجابیت

آفرین به ارتباط اجتماعی بالایی که داری و ارتباط هایی که صرفا برای شوخی برقرار می کنی.

آفرین به این که بی خبر از همه جا کشورت را عقب مانده میخوانی و روز و شب BBC ؛ VoA ؛gem tv ؛mano to

را زیرو رو میکنی!

آفرین به قهقهه های گاه و بی گاهت که برای جلب توجه پسرکان شهرم میزنی

راستی برادر حالت چه طور است؟موفق به بالا کشیدن شلوارت شده ای؟!!

ابروهایت چه طور؟پهن برداشته ای یا باریک؟

چه بگویم؟

24سال پیش شیرمردانی بوده اند که تا آخرین قطره ی خون خود را فدایی این مرز و بوم کرده اند

خاک اینجا از خون شهدا سیراب است

خون های زیادی برای پایمال کردن باقی مانده است!


نگـــــــــــــــــــــــران نباشیــــــــــــــــــــــــــــــد

افسران - آفرین!!

8 مرد ویک پلاک

شب عملیات به خط زدند. 8مرد و8پلاک...
صبح عملیات برگشتند...
8 پلاک و یک مرد...!!!

من نمی گویم "ولــی فقیــــﮧ " معصوم است

مــــن نمی گویـــم "ولــی فقیــــﮧ " معـــــصوم است،
اما ملتـــی که بـﮧ  امــر خــــدا بـﮧ امــــر ولی فقـــیه اعتمــاد می کنــند،
خـــــدا اجازه اشـــتباه به آن رهــــبر را نمی دهـــــد و بـﮧ  نوعــــی بـﮧ او معصومیت می بخــــــشد.

شهید دکتر مصطفی چمرانـــ

یاران سید علی

فقط منتظران مهدی تا آخر با خامنه ای خواهند ماند

آنها که با جنگ کنار کشیدند یاران صلح بودند

آنها که با تهاجم فرهنگی کنار کشیدند یاران ریا بودند

آنها که با تحریم کنار کشیدند یاران محتکر بودند

آنها که با فتنه کنار کشیدند یاران قدرت بودند

فقط مهدوی ها با سید علی میمانند

افسران - "فیلم‌نامه‌ا ی " که رهبر معظم انقلاب را عصبانی کرد./
معبر سایبری فندرسک

اگر آن زمان نبودیم

اگر ما در زمان امام حسین (ع) نبودیم که ایشان را یاری کنیم. امروز ولی امر مسلمین و جانشین بر حق او هست، این میدان و این شما، بدانید که ما در معرض آزمایش قرار گرفته ایم. بدانید که اگر کسی عقب بنشیند و نگاه کند، مثل اهل کوفه است که نشستند و به امام علی (ع) نگریستند ....

شهید شکری پور

افسران - آخر تا کی قرار است معایب سیاست، محاسن ولایت را سپید کند؟ 

اعتماد توام با اعتقاد

آمریکن اینترپرایز:
«در ایران با یک ابرحریف به نام (آیت الله) خامنـــه ای روبرو هستیم که نقشه راه ما را می داند و در میان مردم خود از اعتمــاد توأم با اعتقاد برخوردار است».
نتانیاهو(در کنفرانس آیپک 2012-6)

افسران - یا قائم آل محمد

قبر را به اندازه کنده بود

از مادرش قول گرفته بود بعداز شهادتش در قبری که خودش کنده بود دفنش کنند...

موقع دفنش همه دیدن در قبر فقط جسم  بی سرش جا می شود!

قبر را به اندازه کنده بود!!!

افسران - قبر...

به رنگ خاک خیره شو

به رنگ خاک خیره شو! گویی استخوان بدن انسان را پودر کرده و بر آن پاشیده‌اند و راستی مگر نشنیده‌ای که

بمب ها و خمپاره‌ها و تانکها و آرپی‌جی‌های سپاه خصم با بدن رزمندگان سپاه اسلام چه کرده است؟

اگر با چشم دل بنگری، شاید ذراتی از چشمان محمد ابراهیم همت را نیز بیابی.

می‌گویند: او نیز بی‌سر، راهی محضر حضرت حق شد... یا حسین شهید!

کمی بیشتر خیره شو! آیا رنگ خاک را ...؟ شک نکن! درست دیده‌ای. سرخ است؛

همچون خون. مگر نشنیده‌ای که پیکر صدها شهید و جانباز، در این مناطق بر زمین افتاده‌اند؟

‌راستی آن خون ها کجاست؟

سرنوشت اولین قطره‌ا‌ش مشخص است:

همه گناهان شهید را پاک ساخته و او را شایسته نشستن بر بال ملائک می‌کند و راهی ملکوت اعلی و دار قرب الهی.

افسران - به رنگ خاک خیره شو!


ترکش های گناه

تركــش‌ هـای گــناه

┘◄ آیـا آمــار مصـدومیــن «تـركـش نـگــاه» را داریـد؟

┘◄ آیـا ضایعـات «تـیرهای مسمـوم نگـاه» را می‌شناسـید؟

┘◄آیـا مـی‌دانید چه تعداد، مبتـلایـان به ویروس هوس در بستر نگاه آرمیده‌اند؟


خواهـران مـا بـاید در «سنـگر حجاب» موضـع بگـیـرند و برادران مـا باید با «واكـسن تقـوا» خود را واكسینه

كنند، وگرنه عوارض «نگاه» و «بدحجابی» دامــن دو طرف را می‌گیرد.

 

دروغ نگو!

گفت: شبکه «بي‌بي‌سي» از اينکه خبرنگارش در ميان مردم با بي‌محلي روبرو شده و ملت اين شبکه را جاسوس و دروغگو و نوکر ملکه انگليس ناميده‌اند حسابي عصباني شده است.

گفتم: مگر بي‌بي‌سي در ايران خبرنگار دارد؟

گفت: مدير بخش فارسي بي‌بي‌سي هم گفته است ما در ايران خبرنگار نداريم و خبرنگاري که با آرم بي‌بي‌سي به ميان مردم رفته بود خبرنگار بي‌بي‌سي نيست.

گفتم: مردم چه مي‌دانستند که او خبرنگار بي‌بي‌سي نيست! بنابراين اعتراض شديد مردم به او نشان‌دهنده عمق دشمني و بي‌اعتمادي مردم ايران با اين شبکه انگليسي است.

گفت: ولي مدير شبکه بي‌بي‌سي مي‌گويد؛ اين ماجرا نمي‌تواند باعث دلسردي ما شود!

گفتم: به يارو گفتند؛ چه نشسته‌اي که بابات مُرد و يارو گفت؛ راستشو بگين، حتما سرما خورده نمي‌خواهيد راستشو بگين،... بگين! من آمادگيش‌رو دارم!
 
http://media.jamnews.ir/medium1/1392/03/24/IMG14422784.jpg

این روزها گناه از نان شب هم واجب تـر است

در عجبــــم از مردمانی که

از نــداری می نـالند اما

در کنار خانه های محــــقرشان بساطِـ گنــاه پهـــن استــــ…

این روزها گنــاه از نان شبـــ هم واجب تــر است….

افسران - در عجبــــم از مردمان . . .